کوری ! این بیماری مسری
خدمت شما هستیم با معرفی کتاب این هفته کافه بوک : کتاب کوری با عنوان اصلی Blindness اثر ژوزه ساراماگو نویسنده پرتغالی است که در سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزه نوبل شد. در پشت جلد کتاب کوری آمده است: کوری یک حکایت اخلاقی مدرن است، و مانند داستانهای اخلاقی کهن پیامهایی اخلاقی را، اما برای مخاطبی […]
خدمت شما هستیم با معرفی کتاب این هفته
کافه بوک : کتاب کوری با عنوان اصلی Blindness اثر ژوزه ساراماگو نویسنده پرتغالی است که در سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزه نوبل شد.
در پشت جلد کتاب کوری آمده است:
کوری یک حکایت اخلاقی مدرن است، و مانند داستانهای اخلاقی کهن پیامهایی اخلاقی را، اما برای مخاطبی امروزی، در خود نهفته دارد. به همین دلیل است که باز مانند آن داستانها، قهرمانهایش نه به نام بلکه با یک صفت یاد میشوند، و در آغاز کتاب نیز با نقل قول از اثری ناموجود به نام کتاب موعظهها، به ما یادآوری میشود که این رمان یک موعظه است. موعظهی رعایت کردن و مراعات. دنیای سراسر سفیدی پلید و وحشتباری که کورشدگان داستان در آن به سر میبرند حاوی بینظمی و آشفتگی است که نظم روابط انسانی بر آن حاکم نیست و در آن مهمترین چیزی که انسانها نمیبینند حقوق یکدیگر است. ساراماگو چهرهی مسیحایی نجاتبخشی را جستوجو میکند که دوباره درس محبت را به آدمها بیاموزد.
خلاصه کتاب کوری
کتاب کوری رمانی در مورد کور شدن و کور ماندن است. در این کتاب نه شهر نام دارد و نه افراد. شخصیتهای اصلی این رمان را افراد زیر هستند:
- همسر چشم پزشک
- چشم پزشک
- مردی که اول کور شد
- دختر عینکی
- پسر لوچ
- پیرمردی که چشم بند داشت
کتاب کوری که درباره رعایت نکردن حقوق دیگران است و رمان در یک چهار راه آغاز میشود. جایی که اولین نفر به یک کوری عجیب دچار میشود. یک نوع کوری که در آن چشمها سیاهی را نمیبیند بلکه یک نوع کوری سفید است که در آن شخص همه چیز را سفید میبیند، انگار که در یک دریایی از شیر به سر ببرد.
کتاب کوری در یک چهارراه آغاز میشود. جایی که رنگهای چراغ راهنمایی نظم را برقرار میکند و به آدمها میگوید که چه وقت حرکت کنند و چه وقت توقف کنند. اولین مورد کوری در این چهارراه اتفاق میافتد.پس از کور شدن اولین نفر رفته رفته افرادی که با مردی که اول کور شد در ارتباط بودند نیز کور میشوند و همینطور به تعداد آنها افزوده میشود. حال دولت که احساس خطر میکند مجبور میشود آنها را از جامعه جدا کند. اکنون دیگر تعداد قابل توجهی از کورها در قرنطینه هستند و به ناچار باید در فضایی وحشتناک به زندگی ادامه دهند و…
در این کتاب ژوزه ساراماگو توجه ویژهای به زنها دارد و این افتخار را نصیب همسر چشم پزشک میکند که تا آخر بینایی خود را داشته باشد. بینایی به معنی اینکه دو چشم او دچار مشکلی نمیشود اما در طول کتاب میخوانیم که همسر چشم پزشک نیز، خودش را به نوعی کور میداند.
کتاب کوری در مورد کور شدن و کور ماندن است. در مورد چشمهایی است که نمیبینند و در مورد چشمهایی است که نمیخواهند ببینند.
از روی کتاب کوری در سال ۲۰۰۸ یک فیلم هم ساخته شده است. اما مثل بیشتر فیلمهایی که از روی کتاب ساخته میشود، فیلم کوری هم به خوبی کتاب نبود. اتفاقات داخل کتاب بسیار زیاد هستند و نویسنده با حوصله آنها را شرح داده است اما در فیلم که ۱۲۰ دقیقه هم بود کارگردان فرصت کافی برای نمایش همه آنها را نداشت.
جملاتی از متن کتاب کوری
آن شب مرد کور خواب دید که کور است. (کتاب کوری – صفحه ۳۰)
مزیتی را که این کورها از آن برخوردار بودند، میتوان توهم نور نام نهاد. در واقع برایشان فرقی نمیکرد که شب است یا روز، اولین پرتو سپیده دم است یا گرگ و میش غروب، آرامش دم صبح است یا غوغای دم ظهر، این کورها پیوسته در احاطه سفیدی روشنی بودند، مثل خورشیدی که از ورای مه بتابد. (کتاب کوری – صفحه ۱۰۹)
اگر نمیتوانیم مثل آدم زندگی کنیم، دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم. (کتاب کوری – صفحه ۱۳۷)
دنیا همین است که هست، جایی است که حقیقت اغلب نقاب دروغین می زند تا به مقصد برسد. (کتاب کوری – صفحه ۱۴۵)
نمیتوانید بدانید در جایی که همه کورند چشم داشتن یعنی چه، من که اینجا ملکه نیستم، نه، فقط کسی هستم که برای دیدن این کابوس به دنیا آمدهام. شما حسش میکنید ولی من هم حس میکنم و هم میبینم. (کتاب کوری – صفحه ۳۰۴)
هرگز نمیشود رفتار آدمها را پیشبینی کرد، باید صبر کرد، باید زمان بگذرد، زمان است که بر ما حکومت میکند، زمان است که در آن سر میز حریف قمار ماست و همه برگهای برنده را در دست دارد. (کتاب کوری – صفحه ۳۵۱)
دیدگاهتان را بنویسید