غلام رضا
یاداشت غلام رضا فروغی نیا ؛ قرنطیه مادری
بلاخره بعد از این همه مدت کنجکاوم که حالا چه باید بنویسم؟ چیزی که نماینده زمان پشت سرت باشد که گذشته است.چیزی از جنس خاطره که درون آدم را بی پیرایه صیقل می دهد و راحت می کند.البته بعضی وقت ها فکر می کنم : زمان شاید یک چخان باشد! نوعی سراب! نوعی سرگرمی برای […]