مخاطب از گاندو چگونه کدگشایی میکند؟
به گزارش پایگاه خبری تجهیز نیوز، وحید یامین پور پاسخ می دهد: علاقه به داستانهای معمایی و پلیسی ماجرای چند لایه و متناقضی است. راستگراها، سوسیالیستها را متهم میکنند علاقهی مفرط به این باور که همیشه «چیزی پشت پرده» وجود دارد، شگرد چپها برای مقابله با ایدهی لیبرالیسم است. لودویگ فونمیزس علاقهی مردم در قرن […]
به گزارش پایگاه خبری تجهیز نیوز، وحید یامین پور پاسخ می دهد:
علاقه به داستانهای معمایی و پلیسی ماجرای چند لایه و متناقضی است. راستگراها، سوسیالیستها را متهم میکنند علاقهی مفرط به این باور که همیشه «چیزی پشت پرده» وجود دارد، شگرد چپها برای مقابله با ایدهی لیبرالیسم است.
لودویگ فونمیزس علاقهی مردم در قرن نوزدهم به داستان های جنایی و پلیسی را نوعی ذهنیت ضد سرمایهدارانه میداند. از طرفی منتقدین، ترویج داستانهای پلیسی را مقدمهای برای توسعهی اقتدار نظارتی دولت و در یک کلام مشروع شدن نظارت برای حفظ آزادی میدانند.
به تعبیر چپگراهای جدید، دولت نئولیبرال که همواره شعار دولت کوچک سر داده است، بهنام آزادی و برای تضمین آن، بیش از همه نظارت بر اعمال و رفتار مردم را حق خود میداند. آنها تاچر، بانوی آهنین، را متهم می کردند که برای توسعهی امکانات و اقتدار پلیس، ایدهی «پیکار با جرم» را از طریق ترساندن مداوم مردم از جرایم خشن دنبال میکند.
شاید بتوان گفت ذهنیت مخاطب ایرانی از ذهنیت چپگرایانه، دور نیست. تجربه قرنها استبداد، این تصور را قوام بخشیده که همواره کسانی هستند که در پس پرده با هم نشستهاند و امور را اداره میکنند و عوام الناس بازیچه همیشگی زد و بندهاست.
این ذهنیت در مبارزه با شاه معدوم و براندازی رژیم پهلوی به ویژه در شکل دادن به ذهنیت مبارزه با استعمار فریبکارانهی انگلیسی بسیار موثر بوده است.
پیگیری این ایده در تلویزیون و سینما در سالهای پس از انقلاب تا زمانی که «آن چیز پس پرده» مربوط به دسیسههای «دشمن اجنبی» است، همان معنای سابق را افاده خواهد کرد و ذهنیت مخاطب ایرانی را در نفیگرایی انقلابیاش مستحکمتر خواهد کرد، اما گاندو ماجرا را تغییر داده و ذیل مفهوم نفوذ برای نخستین بار ابهام در «حکمرانی فریبکارانه» را به داخل کشانده است.
حالا بررسیهای مخاطب شناختی باید نشان دهد که این انتقال خطیر در کدگزاری-های رسانهای چه درکی در مخاطب ایرانی برجا میگذارد. آیا او آنرا در راستای ارادهی نظام برای حفظ خلوص خود کدگشایی خواهد کرد یا برعکس، آنرا نشانهای دالّ بر ابتلای نظام به همان بیماری پیشاانقلابی و اعتراف نظام به آن؟
همنشین کردن «دشمن اجنبی» با مسوولان نظام در بالاترین سطوح حکمرانی، هرچند میتواند منافع جناحی و سیاسی کوتاه مدتی برای یک جریان سیاسی داشته باشد، اما باید بررسی کرد که آیا مآلاً ایدهی سنتی زدوبند درپسپرده و فساد سیستماتیک را تقویت نخواهد کرد؟
“خیبان انقلاب”
دیدگاهتان را بنویسید