۳ اصل مهم توسعه صنعت نفت
شرکت ملی نفت ایران روز گذشته یک قرارداد با شرکت توسعه صنعت نفت و گاز پرشیا امضا کرد تا عملیات توسعه و بهرهبرداری یکپارچه میدان مشترک یاران را به این پیمانکار داخلی بسپارد. قراردادی که گفته میشود دستیابی به تولید تجمعی اضافی حدود ۳۹.۵ میلیون بشکه را طی ۱۰ سال محقق خواهد کرد؛ افزایش تولید […]
شرکت ملی نفت ایران روز گذشته یک قرارداد با شرکت توسعه صنعت نفت و گاز پرشیا امضا کرد تا عملیات توسعه و بهرهبرداری یکپارچه میدان مشترک یاران را به این پیمانکار داخلی بسپارد. قراردادی که گفته میشود دستیابی به تولید تجمعی اضافی حدود ۳۹.۵ میلیون بشکه را طی ۱۰ سال محقق خواهد کرد؛ افزایش تولید از میدانی که در ۱۳۰ کیلومتری جنوب غربی اهواز و غرب میدان آزادگان جنوبی قرار دارد و با میدان مجنون عراق مشترک است. در این قرارداد آمده است که هزینههای سرمایهای مستقیم معادل ۲۲۷ میلیون دلار و هزینههای بهرهبرداری از تأسیسات در طول مدت قرارداد (شامل تولید خط پایه و اضافی) معادل ۲۳۶ میلیون دلار خواهد بود و پیمانکار باید تمام منابع مالی لازم برای اجرای طرح را تأمین کند. به عبارت دیگر قرارداد از نوع مدل جدید قراردادی (IPC) است.
مسئولان وزارت نفت میگویند که یکی از اهداف امضای این قرارداد با شرکتی ایرانی، بهرهمندی حداکثری از توان و ظرفیت شرکتهای اکتشاف و تولید ایرانی و رونق فضای کار استان و اشتغالزایی برای سرمایه انسانی بومی است و قرار است که چند قرارداد دیگر نیز در این قالب به امضا برسد، اما در ادامه این مسیر باید چند مسئله را مد نظر قرار داد تا همکاری با شرکتهای ایرانی به نتیجه قابل قبول برسد.
اگرچه توسعه اولیه در دو بخش جنوبی و شمالی میدان مشترک یاران در سالهای گذشته رقم خورده و اکنون این میدان در میانه راه توسعه قرار دارد، اما ازدیاد برداشت (EOR) و نگهداشت پروژههای نفتی حتی از توسعه اولیه پیچیدهتر و حساستر است، لذا باید نظارت عالیه روی کار باشد، بهویژه آنکه شرکتهای ایرانی هنوز در ابتدای راه هستند و نیاز است شرکت ملی نفت دقت بیشتری روی عملکرد آنها داشته باشد. بهطوری که هر جا مشخص شد انحراف از سه اصل مهم توسعه پروژه (هزینه، زمان و مدیریت طرح) رخ داده است، باید تدابیری جدی اتخاذ شود. حتی بهنظر میرسد که باید در همکاریهای جدید یک اصل نیز به قراردادهای نفتی اضافه شود؛ اصلی مبنی بر قطع همکاری در صورت انحراف از طرح.
به هر حال تجارب گذشته نشان میدهد که اگر شرکتهای داخلی در کنار شرکتهای بینالمللی فعالیت کنند، در نهایت به دانش و تکنولوژی دست خواهیم یافت، اما اگر شرکت ایرانی به تنهایی پروژه را در اختیار داشته باشد، ممکن است در هزینه و زمان اتمام طرح مشکلاتی رخ دهد.
البته این مسئله تنها مربوط به ایران نیست و اکنون میبینیم حتی شرکتهای نفتی کشوری مانند چین که برای سرمایهگذاری در پروژهها ادعا دارند، اجرای بسیاری از طرحها را مانند ازدیاد برداشت یا نگهداشت پروژههای نفتی قبول نمیکنند، یا در دادن تعهد برای آن احتیاط میکنند. از این رو، اکنون که وزارت نفت شروع به واگذاری پروژههای نفتی به شرکتهای ایرانی کرده است، باید پیش از قراردادها به چند سؤال پاسخ دهد. نخست آنکه آیا این شرکت میتواند تمام سرمایه مورد نیاز طرح را تأمین کند؟ دوم؛ مسئله زمان است. آیا شرکت مورد نظر میتواند در زمانبندی مشخصشده پروژه را تحویل دهد؟ و در نهایت، آیا شرکت مورد نظر توان مدیریت پروژه را دارد یا خیر؟ مورد سوم حتی به مراتب از دو مورد نخست مهمتر است. ایجاد تمامی این شرایط در دوران تحریم بدون شک سخت خواهد بود، اما حالا که قرار است خودمان به تنهایی کار کنیم، در این مسیر باید با دقت بیشتری گام برداریم.
دیدگاهتان را بنویسید