اخبار داغ

پرواز تا ملکوت گمنامی

چند سالی  است دلمان را به غم ندیدنش سپرده ایم و گاه و بی گاه چشم هایمان زادگاه اشکی می شود که قصیده ی بی پایان فراقش را بر دیوان تمام زندگی مان نگاشته است . رفیق مهربانم اسماعیل دانا بیهوده ورق میخورند «تقویم های جهان» ما همگی در یک روز جامانده ایم روزی فرخنده […]

اشتراک گذاری
05 تیر 1399
170 بازدید
کد مطلب : 1981

چند سالی  است دلمان را به غم ندیدنش سپرده ایم و گاه و بی گاه چشم هایمان زادگاه اشکی می شود که قصیده ی بی پایان فراقش را بر دیوان تمام زندگی مان نگاشته است .

رفیق مهربانم اسماعیل دانا

بیهوده ورق میخورند «تقویم های جهان»
ما همگی در یک روز جامانده ایم

روزی فرخنده و خجسته تا آنروز که به یکباره نقاب از رخسارش افتاد و شد سیاه و شوم و نامیمون

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد..

ما ماندیم و یک دنیا خاطره
ما ماندیم و کوهی از غم ها
ما ماندیم و خروار حسرت و افسوس ها

سید فخرالدین طاهرزاده

شادی روح بزرگ مهندس اسماعیل دانا فاتحه ای میخوانیم و برایش مغفرت و قرب الهی را آرزومندیم …

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *