اخبار داغ

از سرزمین مهربانی تا فرشتگان دریادل

به گزارش تجهیز نیوز، با پرواز سارها و قمری ها؛با رویش برگ درختان توت؛با صدای زاغچه ها؛و چرخش گنجشکان؛ نوازش نسیم معطر به رایحه پونه؛آویشن و کاستی؛با لرزش درختان سبز “اورس”؛با ترانه گلهای نسترین کنار “کال رود الیاتو”زرشک های ناری؛سنگ نگاره های رزمگاه؛ و شیرینی حلوای باغ عباس؛سربلندی غار پلنگ چهارتکاب و طراوت درختان گردوی […]

اشتراک گذاری
01 مرداد 1402
159 بازدید
کد مطلب : 155507

به گزارش تجهیز نیوز، با پرواز سارها و قمری ها؛با رویش برگ درختان توت؛با صدای زاغچه ها؛و چرخش گنجشکان؛ نوازش نسیم معطر به رایحه پونه؛آویشن و کاستی؛با لرزش درختان سبز “اورس”؛با ترانه گلهای نسترین کنار “کال رود الیاتو”زرشک های ناری؛سنگ نگاره های رزمگاه؛ و شیرینی حلوای باغ عباس؛سربلندی غار پلنگ چهارتکاب و طراوت درختان گردوی مراغه؛قرمزی گیلاس روستای چرم و سکوت تپه طلایی… به تو می اندیشم.
زردآلودهای طلایی ؛آفتاب پرست ها(کودی به لهجه محلی_گرمه)و مارمولکهای بازیگوش(گیلاس به گویش روستای الیاتو) و به آرامش روستای دیکلان؛به سرزندگی و طراوت عشق آباد
به حرمت خانقاه؛به هیبت رزمگاه؛به شوکت کارغش؛به مظلومیت گدا محمد؛به تاریخ نرگ و جغرافیای مه کاریز؛به ادبیات حصار سرخ؛به زیبایی قنداب و شهرت فرهادگرد و به سرخی سنگ آتش و به دیرینگی سنگ بست؛ هرلحظه ترا می جویم و در اندیشه تو هستم.بیا باز هم تا گلخانه های هوس و مزارع تقی آباد و دژ گاودوشه برویم.دوربین عکاسی ات را بیاور بابا جان و عزیزکم و از کله منار تا چهارتکاب و از التاتو تا بره خور و از سردشت تا قلعه سنگی عکس بگیر…از کفتارها و از سنجاب ها تا پا مسواکی تا موش کانگارویی…بیا ریواس(چکری به گویش محلی) بچینیم؛ از کنار درمنه ها و خار قپه و خار زرد و کلاه میر حسن  عبور کنیم…از رودخانه فریمان بگذریم و به اهالی روستای چنار و کنگک و ایرآباد سلام عرض کنیم.بیا پدر جان دستم را بگیر و با هم برویم آق بیل و آق کمر و چاه کبوتری را ببینیم.چقدر سنجدک دلبری می کند و شاهان گرماب خاموش است.دلم تمنای دیدار کوه طرقی و چهار خیوال را دارد…و خاطرات شیرین کته شمشیر و کته گوش مرا به خلصه می برد.قلندرآباد و سفیدسنگ به استقبالم می آیند و کاریز مه و ماه کاریز و کاریز حاج محمد جان تشویق مان می کنند.دخترم ما توشه راهمان تجربه زیسته خواهد بود و عمق نگاه مان تا دره جام؛و دستمان در دست حیدرآباد و سیاه سنگ…بابایی شاید برویم تا النگ غرق آبزار و چشمه گلک؛ تا زرکک و ماغو و تا آنسوی سمبا حتی تا بیوند کهنه و ذهاب.
چقدر آب روستای شکرتو سرد است و برف های اره کمر سنگین؛سنگ نقره هم گاهی ما را بخود می خواهند.وقتی در کنارم باشید قصه های النگ پشه و چشمه روغنی و از همه مهمتر برات آباد را برایت تعریف می کنم.به دیدن سنگاب های روستای رخنه گرگ می رویم و گلائم و حسن بلبل و سودخر را به مقصد مزار بی آبه عبور می کنیم.مهمان تلگردی ها می شویم و بر خوان پر نعمت اقر پایین و حسن آباد صوفی می نشینیم.ترانه زیبای کوه قطارالنگ و کوه دال و کلیلاق را می شنویم و از گلهای کنار روستای سرگدار و میر محمد و میاندهی میچینیم و به چوپانان ده نو و کلاه پخش و مغول کش سلام می کنیم.از شیرین آباد و توفال انرژی می گیریم و در “خوک آب “به تماشای میناها و طوقی ها می نشینیم.راستی شاید برای دیدن اهالی برجانی و احمد اباد از کنار باغ های سرسبز بگذریم و لالایی های مادرانه قلعه نو و” روستای تلخ”و تقی اباد را بشنویم.
خیلی دلتنگ بارانم…دلتنگ بهارهای پر از اشک…و زمستان های پر از برف…پاروهای دسته شکسته….صاعقه در یورتهای زهیلی و پشت کوه های بی بی غیب*در جستجوی لاک پشت ها(کشف ها)و فراری از اشتر زنک و بالشت مار؛ هراسان از مار شتری و دلمک های مخوف …کجاست تنگل مراغه و درخت کهنسال شاه توت ؟کجا رفت کشتی های چوخه و سوارکاران بی رقیب فریمان؟تنورهای داغ و نان های معطر؟کجاست بوته های سپنج و بو مادران و خارخستک؟شاید برایت از هندوانه های دیم بگویم و از چغندرکاری و شاید تا کارخانه قند برویم و به کارگران خدا قوت بگوییم.محسن آبادی ها چرا از گرازها گلایه نمی کنند و سعد آبادی ها از سگ های ولگرد کینه بدل نمی گیرند؟چگونه سفرنامه نویسان از کلاته آخوند به نیکی یاد می کنند و آشیانه لک لک  روستای حاجی آباد خالی از شور و نشاط است؟ باقر آباد مرده و فراموش شده….ولی هدایت آباد سرزنده و بانشاط…صدای نی صدای سرنا و دهل صدای فریادها از گردآلود و حسین آباد قلعه سرخ و فیض اباد بگوش می رسد و چشمه مونس پر از عطر خوش درختان سنجد؛…خداحافظ درشکه های فریمان خداحافظ دشت بان ها و میراب ها خداحافظ پدر و مادر
از سرزمین مهربانی تا فرشتگان دریادل
برای تان نوشتم و امیدوارم دیوهای خشکسالی ما را ترک کنند…پروانه ها و لاله ها برگردند و چکاوک ها ما را دعا کنند.پرستو(بلبیه به گویش محلی)قهرمان افسانه ما باشد و کبوتران سخنگو و سالمندان الگو و عطاری ها پر رونق و آرامستان های بی مشتری و گرانیت ها پر گرونا(جواهری قرمز رنگ)
کوهستان پر از سنگواره و باغات پرمیوه و از سرزمین مهربانی یکی احوال ما را بپرسد و از فرشتگان دریادل خاطرات ما را به زیور طبع بیاراید.
نوشته:  استادحسن صادقی یونسی (جغرافیا) – (تقدیم به دخترم) – ۱۴۰۲خرداد ماه 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *