یادداشتی از سید شکرخدا موسوی :مرگ زودتر از بازنشستگی
برای کارگزاران نظام اسلامی در مغناطیس تعالیم امام و رهبری، هدفی جز ایجاد عدالت اجتماعی نمیتوان متصور بود. ترجمان عملی عدالت اجتماعی نیز؛ جلب رضایتمندی عمومی در سطوح مختلف است. به عقیده و باور من در شرایط سخت اقتصادی فعلی که نتیجه تحریمهای ددمنشانه خارجی و برخی سوءمدیریتهای داخلی است؛ اصلاح مدیریت در صندوقهای بازنشستگی […]
برای کارگزاران نظام اسلامی در مغناطیس تعالیم امام و رهبری، هدفی جز ایجاد عدالت اجتماعی نمیتوان متصور بود. ترجمان عملی عدالت اجتماعی نیز؛ جلب رضایتمندی عمومی در سطوح مختلف است. به عقیده و باور من در شرایط سخت اقتصادی فعلی که نتیجه تحریمهای ددمنشانه خارجی و برخی سوءمدیریتهای داخلی است؛ اصلاح مدیریت در صندوقهای بازنشستگی و فسادزدایی از آنها و همچنین همسانسازی حقوق بازنشستگان مطالبه همه مردم ایران است که متأسفانه مجلس فعلی نتوانست در راستای اجراییسازی این اهداف ارزشمند قدمهای قابل قبولی بردارد و در کمال تعجب، طرح ناپخته و غیرقابل قبول افزایش سنوات بازنشستگی از ۳۰ به ۳۵ سال را به تصویب رسانید. به نظر میرسد تصمیم غلط مجلس، در جهت مقابله با بحرانی است که در اداره صندوقهای بازنشستگی کشور رخ داده است. در حالی که باید گفت عزیزان! راهحل، وارد آوردن فشار بر مردم نیست! کافی است صندوقهای بازنشستگی که به حیاط خلوت آقازادهها تبدیل شدهاند را به ریل خدمت و سودآوری بازگردانیم و با مدیریت جهادی و انقلابی؛ مردمیسازی کنیم. کافی است با فساد و ویژهخواری صندوقهای بازنشستگی برخورد شود. کافی است از حیف و میل بیتالمال در صندوقهای بازنشستگی جلوگیری کنیم، آن زمان است که شاهد خواهیم بود این صندوقها به کارکرد حمایتی خود در قبال بازنشستگان عمل خواهند کرد. به جرأت میتوان گفت طرحی که در اواخر عمر مجلس یازدهم با موضوع افزایش سن بازنشستگی به تصویب رسید، نه تنها امید را به جامعه باز نمیگرداند، بلکه عوارضی به مراتب فاجعهبارتر به دنبال دارد. یکی از دلایل مجلسنشینان یا بهتر بگوییم بهانهشان، افزایش سن امید است، اما با نگاهی به آمار و در نظر گرفتن سن امید به زندگی در ایران یعنی ۷۲ سال برای مردان و ۷۴ سال برای زنان، و افزایش سنوات بازنشستگی به ۳۵ سال، به راحتی میتوان دریافت که کفگیر دولت و سازمانهای بیمهگر به ته دیگ خورده و این افزایش، پوششی بر واقعیت ماجراست. از دولتهای گذشته تا به امروز همگی به یک موضوع تلخ که ناشی از بیانضباطی مالی است، اعتراف داشتند: بدهی سنگین به سازمان تأمین اجتماعی. سازمانی که عهدهدار پرداخت حقوق و مزایای بیش از بیست میلیون بازنشسته است. مبلغی که با احتساب نرخ روز به ۸۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. رقم سرسامآوری که دولتها به انحای مختلف از پرداخت آن گریختهاند و میراث شومی که هر دولت از دولت قبل از خود به ارث میبرد و چرخهی معیوبی که سالیان سال است که ادامه دارد. از نگاه بیمهگر حتی فکر کردن به چنین طرحی، دور از انتظار است. چرا که تنها پیامدش یک جمله است؛ *«میمیریم پیش از آنکه بازنشسته شویم»*. در شرایطی که بیکاری پای ثابت مشکلات کشور است و خود سرآغاز بسیاری از مشکلات دیگر مانند: افزایش سن ازداوج، فقر، محرومیتهای اجتماعی، ترویج بزههای اجتماعی و دههای مشکل دیگر، بهتر است به جای افزایش سن بازنشستگی، که بیشتر پاک کردن صورت مسئله است تا پیدا کردن راهحل، به فکر ساماندهی صندوقهای بازنشستگی بود. جایی که هر روز و هر ساعت، خبر ورشکستگی و سوءمدیریت در آنها رسانهای میشود. جامعه کارمندی و کارگری کشور انتظار دارند این موضوع به صورت عاجل از سوی نمایندگان ملت و نهادهای نظارتی پیگیری و به خواست این قشر بزرگ و زحمتکش رسیدگی شود. امیدوارم طرح مزبور با مخالفت شورای محترم نگهبان روبرو شود، در غیر این صورت با اراده مردم عزیز ایران که مجلسی انقلابیتر را رقم میزنند در مجلس آینده این طرح به نفع تأمین رفاه عمومی و تحقق عدالت اجتماعی اصلاح خواهد شد و راهکارهایی مبتنی بر مصالح و امنیت ملی برای حرکت ایران عزیز اسلامی ما در مسیر رسیدن به قلههای توسعه و پیشرفت، اندیشیده خواهد شد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید