اخبار داغ

یادداشتی از غفور کریمی به بهانه تاجگذاری چالرز سوم

به گزارش تجهیز نیوز، «آنها دلایل خوبی دارند تا از روباه حیله گر و استعمارگر(لقبی که ایرانی ها به ما داده اند) خشمگین باشند ایران هرگز مستعمره بریتانیا نبوده اما به معنی این نیست که ما از این کشور برای رسیدن به ثروت و قدرت بهره کشی نکرده ایم. در طول قرن نوزده و اویل […]

اشتراک گذاری
20 اردیبهشت 1402
296 بازدید
کد مطلب : 154632

به گزارش تجهیز نیوز، «آنها دلایل خوبی دارند تا از روباه حیله گر و استعمارگر(لقبی که ایرانی ها به ما داده اند) خشمگین باشند ایران هرگز مستعمره بریتانیا نبوده اما به معنی این نیست که ما از این کشور برای رسیدن به ثروت و قدرت بهره کشی نکرده ایم. در طول قرن نوزده و اویل قرن بیستم ما با رشوه و فریب، ایران را به انجام خواسته هایمان واداشتیم و هر وقت که این روش نتیجه نداد در این کشور نیروی نظامی پیاده کردیم. ما در جنگ جهانی اول به این کشور تجاوز کردیم و با این کار به شکل گیری یک قحطی فاجعه بار کمک کردیم. در جنگ جهانی دوم، ما به همراه روس ها این کشور را برای پنج سال اشغال کردیم، شاه را کنار گذاشتیم و پسر ضعیف تر و حرف شنوتر او را سرکار آوردیم به همراه آمریکا علیه دولت قانونی مصدق کودتا کردیم از صدام در جنگ خونین علیه ایران حمایت کردیم و…» سطور فوق نقل به مضمون اظهارات جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس و اشاره ای گذرا به بخش هایی از سیاست های استعماری دولت بریتانیا علیه ملت ایران است.تاجگذاری چالرز سوم و واکنش های رهبران سیاسی و افکار عمومی به این موضوع بار دیگر خاطره تجاوزات و گردنکشی‌های استعمار بریتانیا در ایران را زنده کرده است به ‌همین بهانه، در این یادداشت نگاهی کوتاه به سابقه برخی تجاوزگری‌ها و جنایات بریتانیای به اصطلاح کبیر یا دولت انگلستان در حق ملت ایران در صد سال گذشته، انداخته ایم.کشتی های امپراطوری بریتانیا در قرن پانزدهم میلادی همپای سایر رقبای اروپایی در جهت استثمار و چپاول ثروت سایر ملل، جزیره انگلستان را ترک نمودند که حاصل آن دست اندازی چهارصد ساله بر بیش از چهل سرزمین و به غارت بردن سرمایه های ممالک مستعمره بوده است ایران نیز در ادوار گذشته همچون سایر ملل ستم دیده از حضور این به ظاهر متمدنین غارتگر، زخم های کاری بر بدن دارد که سیاهه خیانت ها و جنایات بیشمار این کشور در حافظه تاریخی ملت ایران به یادگار مانده است و پرداختن به جزییات آن در این  مجال نمی گنجد.  بر کسی پوشیده نیست استعمار انگلستان به چند دلیل قادر به افزودن ایران به سایر مستعمرات خود نبوده است سرزمین ایران به خاطر شرایط خاص فرهنگی همواره در برابر اشغالگران مقاومت کرده و در هنگام هجمه اجانب، اتحاد ملی ایجاد شده فی مابین دولت و ملت ها کار را بر مهاجمین بسیار سخت می نموده است از طرفی انگلستان با دست اندازی بر هند به عنوان گنجی پایان ناپذیر از ثروت حاضر به خالی کردن میدان و واگذاری هند به سایر رقبا نبود و از ایران به عنوان سپری در مقابل هجمه احتمالی فرانسه ناپلئونی، روسیه تزاری و همچنین خاندان های هوتکی و درانی حاکم بر افغانستان،  بهره می برد.سیاست های استعماری و استثماری این کشور از دوران صفویه و قاجاریه تا چپاول و تاراج دارایی ها و سرمایه های ایران در دوران پهلوی ها، همه و همه نشانه هایی از پیشنه بد این کشور نزد ایرانیان دارد؛ ایرانیان نیک به یاد دارند که این کشور از هیچ اقدامی علیه ایران فروگذار نبوده و کارنامه این کشور مملو از دخالت و خیانت و جنایت است؛ تاریخ روابط دو کشور شاهدی بر خیانت ها و جنایت های بیشمار بریتانیا در حق ملت ایران است. انعقاد قراردادهای استعماری متعدد دخالت مستمر در امور سیاسی و ایجاد نابسامانی سیاسی و روی کار آوردن رجال انگلوفیل در کنار پادشاهان ضعیف قاجاری، نقش اساسی در انعقاد قراردهای گلستان و ترکمن چای و الحاق بخش های زیادی از سرزمین ایران به روسیه،کودتای ۲۸ مرداد و ساقط کردن دولت قانونی مصدق، اشغال ایران در جنگ اول و دوم جهانی، قحطی تحملیی و مرگ ملیون های ایرانی از گرسنگی و بیماری، ایجاد و حمایت از فرقه بهائیت، دخالت اساسی در جدایی بحرین از ایران، حمایت از صدام در جنگ هشت ساله و حمایت از گروهک های معاند و اپوزیسیون مسلح خارج از کشور، اتخاذ سیاست های خصمانه پس از وقوع انقلاب اسلامی و همراهی در تحمیل تحریم های اقتصادی، تنها بخش کوچکی از مظالم انگلستان در حق ملت ایران است.امپراطوری بریتانیا با شروع جنگ سرد به تدریج توان خود را از دست داد لذا کوشید در سایه  ایالات متحده ، منافع خود را در ایران و خاورمیانه حفظ کند. اما انقلاب اسلامی ایران تمام معادلات قدرت را در سطح منطقه به هم ریخت و دولت بریتانیا به عنوان یک قدرت درجه دوم در سطح جهان مجبور به بازنگری در دکترین خود نسبت به ایران شد. چرا که موقعیت ویژه منطقه ای ایران ، نظر قدرت های جهان را همواره به خویش معطوف داشته است. جایگاه ایران در نظام ژئوپلیتیک بویژه پس از فروپاشی نظام دو قطبی و قرار گرفتن بین دو منبع بزرگ انرژی شمال(خزر) و جنوب(خلیج فارس) بی بذیل و حائز اهمیت بسیار می باشد.لندن طی دو سده گذشته همواره دارای نفوذ سیاسی در ایران بوده و بعد از انقلاب اسلامی نیز کوشیده این روند را علی رغم استحاله بسترها و تغییر رژیم حفظ نماید. در طول سالهای اخیر بحث مداخله انگلیس در تحولات داخلی ایران و انجام فعالیت عموماً در بستر امنیتی  و بازی نمودن نقش سرباز پیاده نظام آمریکا، گاهی رسانه ای شده است علی ایحال بازخوانی مختصر و چندباره این حجم از اقدامات خصمانه از سوی انگلیس علیه ایران در حالی صورت پذیرفت که اقدمات خصمانه و ایجاد بحران از سوی این دولت با برنامه ریزی های بلند مدت کماکان در حال انجام است.

نویسنده: غفور کریمی – کارشاس مسائل سیاسی

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *