شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه
اخلاق در جامعه دکتر ریاض علیفرحانی” شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه زندگی در جامعه بدون در نظر گرفتن اجتماع و مناسبات اجتماعی قابل تصور نیست و به همین دلیل انسان عصر حاضر، بدون ارتباط با دیگران قادر به برآوردن نیازهایش نخواهد شد و برای برقراری ارتباطی معقول و با در نظر گرفتن منافع طرفین، نیازمند […]
اخلاق در جامعه
دکتر ریاض علیفرحانی”
شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه
زندگی در جامعه بدون در نظر گرفتن اجتماع و مناسبات اجتماعی قابل تصور نیست و به همین دلیل انسان عصر حاضر، بدون ارتباط با دیگران قادر به برآوردن نیازهایش نخواهد شد و برای برقراری ارتباطی معقول و با در نظر گرفتن منافع طرفین، نیازمند داشتن اخلاق است.
تحولات زندگی بشر متأثر از تحولات صنعتی و قرار گرفتن در عصر انقلاب الکترونیک و افزایش سطح توقعات برای دسترسی به آسایش بیشتر باعث گردیده، عناصری همچون احساس نوعدوستی، همبستگی خانوادگی، عواطف بشری و فعالیتهای خیرخواهانه و انسان دوستانه… جای خود را به عناصر جایگزین مادی تغییر داده و آرامش خاطر افراد فدای آسایش بدلی زودگذر گردد، که ماحصل آن جز فاصلهگذاری و انفکاک عواطف بشری و تنهایی زودهنگام انسان نخواهد بود، معلولی که امروزه صاحبنظران علوم اجتماعی برای این بحران درهم تنیده میبایست نسخهی متناسب با شرایط حاکم بیایند، شرایطی که جز افزایش افسردگی نتایجی در پی نخواهد داشت و مواردی که روزانه بر روح و روان بشر اثری مستقیم و ماندگار دارد، مصادیقی که به صورت داستانهای روزمره بر سر هر کوی و برزن به صورت عریان در میان مردمان جامعهی روبه زوال در حال بازگویی است.
اتفاقات و حوادثی که گاهگاهی در فضای حقیقی و مجازی جامعه ظهور و بروز پیدا میکند نشان از وجود بداخلاقیها و به نوعی افول و سقوط اخلاق در جامعه دارد که مصداق آن را میتوان در خشونتها، درگیریها، توهین، تهمتها، ریا و دروغ، تجاوز به حریم خصوصی افراد عنوان کرد.
نبود انواع عدالت در نظام اجتماعی موجب بیاخلاقی و به نوعی کجاخلاقی میشود زیرا اصل عدالت به معنای فرصتهای برابر است و عدالت توزیعی بمنظور چرخش این فرصتهاست.
ثمره نظام اجتماعی که در آن عدالت حاکم باشد این چنین است که در این نظام مردم هرگز دروغ نمیگویند، زیرا میدانند که هدر نمیروند.
در مجموع میتوان بیان کرد سه مورد مهم در شکلگیری افول اخلاق در نظام اجتماعی نقش دارد که آن عوامل شامل لقمههای حرام، نبود عدالت و آزادی و احساس امنیت است.
یکی از مهمترین دلایل دروغگویی به عنوان یک بیاخلاقی در جامعه را نبود احساس امنیت میتوان عنوان کرد و تظاهر، ریا، دورویی و دروغ یکی از مهمترین موارد آن این است که باید برای پذیرفته شدن در هر مکانی و پیش هر شخصی نقاب خاصی بزنی زیرا در غیر این صورت پذیرفته نخواهی شد.
این در حالی است که ما در یک جامعه ارزشی هستیم و داعیه جامعه دینی داریم که اسلام دین کامل است و باید قواعد و قوانین اجتماعی را بهتر رعایت کنیم ولی متأسفانه عکس آن عمل میکنیم.
افول اخلاق در جامعه در حالی رخ داده که ابزارهای درونی کنترل و تقید افراد به عنصر اخلاقی هم ضعیف است همان چیزی که از آن به عنوان وجدان و تربیت دینی و خانوادگی نام میبریم که در نسلهای جدید چالشهای جدیتری خواهیم داشت.
جامعهی ما جامعهای در حال تحول و در گذر اجتماعی است و تحولات در ساختارهای اجتماعی آن اتفاق میافتد و چیزی که در تحولات ساختاری از آن غفلت شده است و بحثی برای رشد آن نیست خود بشر و انسان جامعه ماست به عنوان عنصری که عامل زیست جامعه است و باید محور باشد.
پنجشنبه ۱۴۰۰/۰۷/۲۲
دیدگاهتان را بنویسید