شعر یا موسیقی؟
قسمت قبلی را از اینجا بخوانید به گزارش پایگاه خبری تجهیز نیوز، کتاب “موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی” در بحث دوم به مقایسه شعر با موسیقی در محتوا پرداخته است. بحث دوم: مقایسه شعر و موسیقی غالبا در توصیف و تعریف شعر بیان تخیلات به وسیله ی کلام موزون رکن اساسی را تشکیل میدهد […]
قسمت قبلی را از اینجا بخوانید
به گزارش پایگاه خبری تجهیز نیوز، کتاب “موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی” در بحث دوم به مقایسه شعر با موسیقی در محتوا پرداخته است.
بحث دوم: مقایسه شعر و موسیقی
غالبا در توصیف و تعریف شعر بیان تخیلات به وسیله ی کلام موزون رکن اساسی را تشکیل میدهد به این معنی که توصیف و تعریف شعر هر چه باشد فعالیت های تخیلی مغز شاعر در آن عنصر اصلی تلقی می گردد.
اینکه تخیلات و توهمات و بازیگری های عوامل درک انسانی در شعر دخالت مهمی دارند مورد تردید نیست ولی اینکه آیا این امور همه ی ماهیت شعر است یا نه مورد بحث و تامل است.
برای تحقیق کامل پیرامون شعر و مختصات و انگیزه های آن مباحث فراوانی وجود دارد که صاحب نظران اقوام و ملل کم و بیش با شرایط ذهنی مختلف آنها را مطرح نموده اند.
در این مبحث که میخواهیم مقایسه ای مختصر مابین شعر و موسیقی داشته باشیم عمده توجه ما به محتوای شعر است تا بتوانیم آن را با محتوای موسیقی مقایسه نماییم.
پیش از بررسی تفاوت های دو پدیده ی شعر و موسیقی این نکته را باید به خاطر بسپاریم که مقایسه ی ما در این مبحث مابین شعر و آهنگ موسیقی است نه آهنگ و نوای همراه با سخن که میتواند برای آهنگ محتوایی را بسازد.
مقایسه شعر و موسیقی
اینکه میپردازیم به مقداری از تفاوت های دو پدیده ی مزبور:
۱- شعر با قالب های لفظی که دارای معانی وضعی (قراردادی یا طبعی) است ارائه میشود. در صورتی که در آهنگ محض موسیقی قالب لفظی وجود ندارد لذا مسائل و قوانین مربوط به لفظ و مختصات آهنگ ادبی آن در موسیقی محض مطرح نمیگردد.
۲- هر یک از الفاظ و جملات شعر دارای معانی مشخصی است که گاهی مستقل است مانند اسم و فعل یا کلام تام و گاهی غیر مستقل است مانند حروف و شکل (هیئت جمله ای یا کلامی) در صورتی که هر یک از ضرب ها و فواصل و کیت و کیفیت آنها دارای معنایی مشخص نمیباشد.
۳- مجموع اجزاء تشکیل دهنده ی یک شعر دارای محتوای روشن و قابل درک است. حتی در تجریدی ترین تخیلات این مطلب صدق میکند. بنابراین محتوای شعر یعنی معانی آن مشخص و معین است. خواه معانی اخباری (که حکایت از ماورای خود به عنوان واقعیت) داشته باشد. مانند:
چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من / ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من / حافظ
محتوای این شعر حکایت از یک جریان در واقعیت خارج از خود این سخن مینماید و این محتوای کاملا روشن و واضح است و خواه معنای انشائی باشد که حکایت از واقعیت ندارد بلکه حاتی از حالات وارده ی گوینده را ایجاد میکند. مانند:
تا جان به تن ببینی مشغول کار او باش / هر قبله ای که بینی بهتر ز خودپرستی
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی / یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی / حافظ
حافظ در این دو بیت به اضافه ی ابراز معنای خبری دو معنای انشائی را بیان نموده است در صورتی که در آهنگ های موسیقی این مشخصات و تعینات محتوایی وجود ندارد.
ادامه دارد…
دیدگاهتان را بنویسید