چهل جام معرفت از زیارت اربعین

برای مشاهده قسمت قبل اینجا را کلیک کنید.

به گزارش پایگاه خبری تجهیز نیوز، جام سوم مطرح شده در کتاب “چهل جام معرفت از زیازت اربعین”، “جابر، پدر زیارت اربعین” نام دارد.

جام سوم: جابر، پدر زیارت اربعین

جابر ابن عبدالله انصاری، چهره سرشناس و نامدار در میان اهل علم و وادی معرفت و محبت اهل بیت ، در نخستین اربعین حسینی، با اقدامی جسورانه و در اوضاعی به شدت پلیسی و امنیتی که اهل بیت(ع) و شیعیان آنها در تنگنای شدید اجتماعی و سیاسی از سوی بنی امیه بودند، راهی کربلا شد و نخستین بار زیارت اربعین سیدالشهدا (ع) ء را پایه گذاری کرد. در تاریخ ماجرای زیارت جابر این گونه نقل شده است:

عطیه عوفی گوید با جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر امام حسین (ع) از کوفه بیرون شدیم، وقتی به کربلا رسیدیم، جابر کنار فرات رفت و غسل کرد، سپس لنگی به کمر خود بست و قطعه دیگری همچون لباس احرام روی شانه اش افکند و مقداری سعد (گیاه خوشبو) از کیسه درآورد و به بدنش پاشید و به راه افتاد؛ قدمی برنمی داشت مگر با ذکر خدا و چون نزدیک قبر رسید به من گفت: دستم را به قبر برسان،

تا دستش به قبر رسید بیهوش به روی آن افتاد، قدری آب به صورتش پاشیدم تا حالش بجا آمد، سپس سه بار گفت یا حسین، بعد از آن گفت دوست جواب دوستش را نمی دهد؛ به او گفت، چگونه پاسخ دهی، زیرا خون از رگهای گردنت به پشت و شانه ات روان شده و بین بدن و سر مبارکت جدائی افتاده و من گواهم که تویی فرزند پیامبران و پسر آقای مؤمنان و پسر هم پیمان تقوی و پرهیزگاری و از نژاد هدایت و پنجمین نفر از اصحاب کساء و پسر سید نقباء و پسر فاطمه بهترین زنان، چرا چنین نباشی در حالی که دست آقای پیامبران تو را غذا داده و در دامن پرهیزگاران پرورش یافتی و از سینه ایمان شیر نوشیدی و به مسلمانی از شیر گرفته شدی، پاک زندگی کردی و پاک از دنیا رفتی، اما دلهای مؤمنان در فراقت ناراحت اند، ولی در زنده بودنت تردیدی ندارد، پس درود و خشنودی خدا بر تو باد و من گواهی میدهم که تو به روش و برنامه برادرت یحیی پسر زکریا از دنیا رفتی.

سپس چشمش را به اطراف قبر دور داد و گفت درود بر شما ای جان هایی که در آستان حسین منزل کردید و در ایستگاه و مرکز او پیاده شدید، من گواهی دهم که شما نماز را به پاداشتید و زکات را پرداختید و امربه معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان و بی دینان مبارزه کردید و خدا را بندگی کردید تا به سر حد یقین و باور کامل رسیدید، سوگند به آن کس که محمد را به راستی برگزید، ما در راهی که شما رفتید با شما شرکت داریم.

عطیه می گوید به جابر گفتم چگونه ماشریک آنهاییم؟ با اینکه از دره فرود نیامدیم و از کوهی بالا نرفتیم و شمشیر نزدیم، ولی آنها سرشان از بدن ها جداشده و فرزندانشان یتیم و زن هایشان بیوه گشتند، گفت:

ای عطیه از دوستم رسول خدا می شنیدم که فرمود: هر کس قومی را دوست بدارد با آنها محشور گردد و هر کس کردار قومی را دوست بدارد با آنها شریک است، سوگند به آن کس که محمدیه را به راستی برگزید، نیت و قصد من و یارانم همان نیت امام حسین (ع) و اصحاب آن حضرت است، مرا به سوی خانه های کوفه ببرید.

چون مقداری راه رفتیم به من گفت ای عطیه، تو را وصیتی می کنم چون دیگر گمان ندارم بعد از این سفر تو را ملاقات نمایم، دوست بدار دوستان آل محمد را تا وقتی دوست آنهایند و دشمن بدار دشمنان آل محمد من را تا وقتی دشمن باشند اگرچه آن دشمنان بسیار اهل روزه و نماز باشند و با دوستان آل محمدم همراهی کن، زیرا اگر آنها به خاطر گناهان زیاد یک قدم بلغزند، چون دوستدار آن خاندان اند در قدم دیگر ثابت می مانند، راستی دوست آنها به بهشت و دشمن آنان به دوزخ باز می گردد.

ادامه خواهد داشت…

کاری از گروه “محقق” تجهیز نیوز