باغ هشت بهشت؛ قطعه ای از بهشت
این باغ یادگاری از صفویان در اصفهان است که در سال ۱۰۸۰ قمری ساخته شده است. این بنا متشکل از کاخی دو طبقه، در میان باغی بزرگ است. هشت بهشت یکی از زیباترین کاخهای صفوی در اصفهان است. این عمارت در میان باغ بلبل، یکی از باغهای چهارباغ قرار داشته که اکنون تنها عنصر بجا […]
این باغ یادگاری از صفویان در اصفهان است که در سال ۱۰۸۰ قمری ساخته شده است. این بنا متشکل از کاخی دو طبقه، در میان باغی بزرگ است. هشت بهشت یکی از زیباترین کاخهای صفوی در اصفهان است. این عمارت در میان باغ بلبل، یکی از باغهای چهارباغ قرار داشته که اکنون تنها عنصر بجا مانده از این باغ اصیل ایرانی، کوشک هشت بهشت است.
در منابعی که اکنون به دست ما رسیده، متأسفانه از باغی که این بنا در آن واقع شده است ذکر زیادی نرفته است اما چنانکه از شواهد مشخص است، باغ ردیف هایی از درخت های نارون داشته و تفریحی درباری بوده است. جورج کرزن به این باغ اشاره کرده و چنین روایت کرده است: «شاه سلیمان وقتی که به سال ۱۶۷۰ این کاخ و باغ را ساخت بر آن نهاد و ابتدا باغ بلبل نام داشت… اقامتگاهی تابستانی در وسط دو نهر آب دارد که در آن کشتی و قایق علامت پیکار دریایی دیده می شود. در آن جا غاز و قو به انواع و اقسام هست…. حوض وسط بنا تمام از نقره است …این تالار هفت پهلو که حالا از نظر افتاده و رو به ویرانی است گاهی بوسیلۀ جناب حاکم در اختیار خارجیان محترم و نمایندگان دولتهای بیگانه گذاشته می شود و آن در باغی واقع شده است که درختان میوه و خیابانهای مشجر به سرو و چنار دارد و مانند دیگر باغهای ایرانی در موسم بهار و تابستان بسیار زیبا است، اما در فصول دیگر سال جالب توجه نیست» (کرزن، ۱۳۷۳: ۴۶).
«کاخ را در مرکز باغی بزرگ و زیبا نزدیک شهر ساخته اند که فقط نهری در سمت شمال قصر و شهر را از همدیگر جدا می کند. در آن محوطه مسجدی زیبا نیز ساخته اند که بیمارستانی مجهز و سودمند بدان پیوسته است. این کاخ را به زبان فارسی (هشت بهشت) خوانند که در زبان ما به معنی «هشت بخش» است، زیرا هشت قسمت شده است» (بازرگان ونیری از سفرنامه های ونیزیان در ایران، ۱۳۴۹: ۴۱۴).همچنین کمپفر نیز در سفرنامۀ خود، از این باغ زیبا نام می برد و آن را چنین توصیف میکند :«جلال و جبروت و زیبائی بی نظیری که این باغ دارد باعث شده که به آن نام (هشت بهشت) بدهند و به همین علت تمام باغ نیز، به همین نام شهرت یافته است… در فواصل معین یک ردیف نیمکت مرمری و همچنین یک جوی آب در دور آن تعبیه شده است. از همۀ اطراف حاشیۀ باغ پیاده روهائی که دور آنها را نرده های زیبائی گذارده اند و در هر دو طرف آنها چنار کاشته اند…» (کمپفر، ۱۳۶۳: ۲۱۳). ادوراد براون از این باغ دیدن کرده و کاخ آن را چنین توصیف می کند: «.. در انتهای دیگر این باغ، قصر کوچک و زیبای هشت بهشت قرار دارد که متعلق به وزیر ظل السلطان، صارم الدوله بود که اخیرا از مرضی ناشناخته در اندک مدتی درگذشت … دیوارهای این قصر به طرز زیبایی تزئین یافته و ۶ پرده تابلوی عالی بر آنها نقش شده است که مناظری از رزم و بزم را نشان می دهند» (براون، ۱۳۸۱: ۲۲۹-۲۳۰).
بروگش، خاورشناس آلمانی که دوبار به ایران سفر کرده است، در کتاب سفری به دربار سلطان صاحبقران، دربارۀ علت نامگذاری این باغ به هشت بهشت، چنین توضیح می دهد: «شنیدن نام هشت بهشت مرا تکان داد و در رؤیاهای طولانی فرو برد. پس بدون جهت نیست که این باغ و کاخ افسانه ای و زیباست. این جا هشت بهشت است و ما قدم به کاخی گذاشتیم که سازندگان آن با اطمینان و جرأت تمام نام آن را (بهشت) گذاشته اند. اما چرا آن را هشت بهشت میگویند؟ عده ای معتقدند به این علت که محوطۀ کاخ، مشتمل بر هشت باغ بزرگ و متمایز از یکدیگر بوده است. ولی من خودم از مردم عامی اصفهان شنیدم که آنرا (هشت بهشت) می نامیدند زیرا به معنای بهشت هشتم است. ولی منظور از بهشت هشتم چیست؟ موضوعی است که نفهمیدم و از هر کس هم پرسیدم جواب صحیحی نشنیدم» (بروگش، ۱۳۶۷: ۳۷۰).
دیدگاهتان را بنویسید