اخبار داغ

درس های شکست دکتر مصدق برای دولتمردان ایران

دو اشتباه جبران نشدنی دکتر مصدق و سوء استفاده آمریکا از اعتماد او اشتباه مصدق البته اشتباه بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان ایرانی در پیش و حتی پس از انقلاب اسلامی بوده است. بسیاری از سیاستمداران ایرانی که توانستند در کارزار انتخاباتی از سایر رقبای خود پیشی بگیرند و بر مسند قدرت بنشینند، با «توهم […]

اشتراک گذاری
29 اسفند 1399
148 بازدید
کد مطلب : 37149

دو اشتباه جبران نشدنی دکتر مصدق و سوء استفاده آمریکا از اعتماد او

اشتباه مصدق البته اشتباه بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان ایرانی در پیش و حتی پس از انقلاب اسلامی بوده است. بسیاری از سیاستمداران ایرانی که توانستند در کارزار انتخاباتی از سایر رقبای خود پیشی بگیرند و بر مسند قدرت بنشینند، با «توهم مصدقی» تصور کردند که « مستظهر به پشتیبانی ملت» هستند و بنابراین دیگر نیازی به حفظ مشروعیت های دینی و سنتی نیستند…

تاریخ دویست ساله اخیر کشور ایران، شاهد شکل گیری و پیدایش جنبش ها و نهضت های اجتماعی- سیاسی گوناگونی بوده است که هرکدام از آنها منشأ تحولات شگرفی در جامعه ایران بوده اند.

به گزارش پایگاه خبری تجهیزنیوز، از جنبش تنباکو عهد ناصری تا جنبش مشروطه، تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که در نهایت با زور چکمه قزاق ها، کشور ایران به شبه جمهوری رضاخانی تبدیل شد، اتفاقات مهمی است که تا پیش از دوران پهلوی شاهد آن بوده ایم.

اگر چه در دوران پهلوی (و شاید حتی در طول تاریخ حیات سیاسی- اجتماعی ایران) نهضت انقلاب اسلامی به عنوان مهمترین رخداد اجتماعی- سیاسی محسوب می شود اما بدون شک جنبش ملی شدن صنعت نفت نیز یکی از مقاطع و نهضت های مهم دوران پهلوی محسوب می شود.

در مورد ملی شدن صنعت نفت تا به حال مقالات و موضوعات مهمی مورد تحلیل قرار گرفته است اما نکاتی نیز در این زمینه وجود دارد که کمتر بدان پرداخته شده است که در این مجال سعی می کنیم به سه مورد از آنها به طور اختصار اشاراتی داشته باشیم.

اول اینکه مطابق اسناد منتشرشده توسط وزارت خارجه انگلیس، سیاستمداران انگلیسی در آن مقطع، تمام تلاش خود را کردند که ملی شدن صنعت نفت به سرانجام نیانجامد. «معصومه طرفه»، از عناصر ضدانقلاب مقیم لندن که به مدت ۱۲ سال با بی‌بی‌سی همکاری ‌می کرده، در این باره چنین اعتراف کرده است:

«دولت انگلیس در مورد ملی‌شدن صنعت نفت مجادله شدید با دولت ایران داشت و نمی‌خواست صنعت نفت ملی شود؛ زیرا ضررهای اقتصادی آن متوجه بریتانیا می‌شد. بنابراین شروع کرد به در افتادن با دولت ایران. در آن دوره هم با وجودی که تعداد زیادی خبرنگارهای بین المللی به ایران رفته بودند تلاش کردند که این موضوع را جا بیاندازند که ملی شدن صنعت نفت به ایران صدمه می زند. براساس مدارک موجود، در همین زمان مطالبی را که در واقع از وزارت خارجه به بی‌بی‌سی پیشنهاد می‌شود، شخصی که نام ندارد به عنوان خبرنگار دیپلماتیک بی‌بی‌سی می‌نویسد و تحلیل می‌کند. تحلیل‌ها همان تحلیلی است که وزارت خارجه مطرح می‌کرده است. حتی در داخل بی‌بی‌سی هم ایران‌هایی که کار می‌کردند می‌گفتند که ما تحصن می‌کنیم و حاضر نیستیم برخلاف نهضت نفت بنویسیم؛ اما این گزارش‌ها از راه‌های دیگر و استودیوهای دیگری فرستاده می‌شد. این‌ها مسائلی است که بسیاری از بریتانیایی‌ها هم راجع به آن نوشته‌اند و بسیاری از افراد هم که خودشان در بی‌بی‌سی کار می‌کرده‌اند، تایید کرده‌اند.»

طرفه حتی به این موضوع هم اشاره کرده که چگونه دولت انگلیس سعی می کرد تا نشان دهد که ملی شدن نفت حتی برای ایران ضرر هم دارد: «یک شب پیش از آن‌که موضوع ملی شدن صنعت نفت در مجلس ایران به رأی گذاشته شود، بی‌بی‌سی گزارشی پخش می‌کند که در آن به شدت از ملی‌شدن نفت انتقاد می‌کند و این‌که این موضوع چه ضررهایی برای مردم ایران خواهد داشت و چگونه ایران را منزوی خواهد کرد]![ دولت انگلیس آن‌چه در توان داشت انجام داد تا ایران را متقاعد کند. این گزارش در واقع حرف‌هایی بود که دولت به بی‌بی‌سی پیشنهاد کرده بود تا در گزارش ها و تحلیل‌های خود جا دهد. مدارک وزارت خارجه به روشنی این موضوع را نشان می‌دهد. موارد دیگری هم هست که وقتی شرایط بین ایران و بریتانیا بحرانی می‌شود در آن شرایط سفارت انگلیس در تهران کنترل می‌کرده که چه اخباری پخش بشود و چه چیزهایی گفته شود. در واقع دولت خط می‌داده که چه گفته شود و چیزهایی که قرار بوده گفته شود از صافی دولت می‌گذشته است.» (روزنامه کیهان/ ۱۴ دی ۸۹)

البته این روزها که مردم ایران به چشم خود شاهد تلاش کشورهای غربی برای جلوگیری از حق مسلم هسته ای ایران هستند، شاید چنین حرفی تعجب آور نباشد اما در آن مقطع که هنوز رسانه های جمعی فراگیر نشده بود، کمتر ایرانی بود که در جریان اقدامات انگلیسی ها و سنگ اندازی های آنان در مسیر ملی شدن صنعت نفت باشد.

دوم اینکه یکی از اشتباهات مهم مصدق که موجب شد ملی شدن صنعت نفت به قهقرا برود، جدایی او از پایگاه اجتماعی و مردمی خود، و اختلاف با آیت الله کاشانی بود. مصدق تصور می کرد که خود به تنهایی دارای پایگاه اجتماعی است و فراموش کرده بود مردمی که از او حمایت می کردند به واسطه حمایت آیت الله کاشانی از نهضت و وی بوده است. در حقیقت این سخن گزافی نیست که جنبش های اجتماعی در ایران تنها زمانی شکل و دوام پیدا خواهند کرد که روحانیت شیعی در رهبری آن قرار داشته باشد. نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز از این قاعده مستثنی نبود و شاهد مدعا آنکه بعد از اختلاف بین کاشانی و مصدق، و کناره گیری کاشانی، نهضت ملی شدن نفت نیز به قهقرا رفت.

هر چند آیت الله کاشانی این فرجام را برای جنبش و دکتر مصدق پیش بینی می کرد و به همین علت درست یک روز قبل از کودتای ۲۸ مرداد در نامه تاریخی خود به وی چنین می نویسد:

«حضرت نخست وزیر معظّم جناب آقای دکتر محمد مصدّق دام اقباله

عرض می شود گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزی ها و بوق و کرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر کس می دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید. از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازی های اخیر بر من مسلّم است که می خواهید مانند سی ام تیر کذائی یک بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لکّه حیض کردید خانه ام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی است و نه تکیه گاهی برای ملّت گذاشته اید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم با لطائف الحیل خارج کردید و حالا همانطوری که واضح بوده در صدد به اصطلاح کودتا است.

اگر نقشه شما نیست که مانند سی ام تیر عقب نشینی کنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیح نیست که همانطور که در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسون هم گوشزد کردم که امریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی ها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با دیپلماسی نمی خواهید کنار بروید این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود که من شما را با وجود همۀ بدی های خصوصی تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا وسیلۀ زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم که فردا جای هیچگونه عذر موجّهی نباشد. اگر به راستی در این فکر اشتباه می کنم با اظهار تمایل شما سید مصطفی و ناصرخان قشقائی را برای مذاکره خدمت می فرستم. خدا به همه رحم بفرماید.

ایام بکام باد سید ابوالقاسم کاشانی

۲۷ مرداد»

با این حال مصدق که گویا تصور می کرد همچنان دارای حمایت مردمی است، در جوابی متکبرانه به آیت الله کاشانی پاسخ می دهد:

«مرقومه حضرت آقا وسیله آقا حسن آقای سالمی زیارت شد. اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت هستم والسّلام

دکتر محمد مصدّق»

اشتباه مصدق البته اشتباه بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان ایرانی در پیش و حتی پس از انقلاب اسلامی بوده است. بسیاری از سیاستمداران ایرانی که توانستند در کارزار انتخاباتی از سایر رقبای خود پیشی بگیرند و بر مسند قدرت بنشینند، با «توهم مصدقی» تصور کردند که « مستظهر به پشتیبانی ملت» هستند و بنابراین دیگر نیازی به حفظ مشروعیت های دینی و سنتی نیستند. و همین شد که به جدال علیه منابع مشروعیت ساز انقلاب پرداختند و البته نتیجه نیز چیزی نشد جز افتادن از چشم همان مردمی که تصور می کردند مستظهر به آن هستند.

سوم و در نهایت اینکه یکی دیگر از اشتباهات مصدق آن بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش پیدا کرد. مصدق حتی آنقدر خوش خیال و خوشبین بود که به «آیزنهاور» نامه نوشته و از او درخواست کمک و مساعدت کرد! او در نامه خود چنین می نویسد:

«ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت حکومت آمریکا موانع به‌وجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنانچه حکومت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، می‌تواند کمک‌های اقتصادی را در اختیار ایران قرار دهد تا این کشور بتواند سایر منابع طبیعی خود را مورد بهره‌برداری قرار دهد. ایران، سوای نفت، منابع طبیعی دیگری نیز دارد که بهره‌برداری از آنها به حل مشکلات آن کمک می‌نماید، لکن تحقق این منظور بدون کمک اقتصادی خارجی مقدور نیست. در خاتمه، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم مبذول خواهید داشت.»

گرچه جواب دولت امریکا به نامه مصدق منفی بود اما مصدق گویا تا آخرین لحظات دولتش، همچنان به امریکا امیدوار بود! همین هم بود که در نهایت موجب سقوط دولت مصدق و کودتا علیه وی شد به طوری که بعد از گذشت شصت سال از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت مصدق را منتشر ساخت. در حقیقت بزرگ ترین اشتباه مصدق همانی بود که رهبر انقلاب، زمانی در مورد آن چنین فرموده بود:

«در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایى‌ها اعتماد کرد؛ براى اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایى‌ها متوسّل شد؛ آمریکایى‌ها به جاى اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتاى ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم‌] خورد؛ حتّى کسانى که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.»

منبع: بولتن نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *