سرنوشت قراردادی با فرانسه که قرار بود ایران را صنعتی کند
عهدنامه فینکنشتاین بین فتحعلیشاه و ناپلئون امضا شد. تعدادی از نیروهای فرانسوی که اتفاقا دانش چندانی هم نداشتند برای توسعه صنعتی به ایران آمدند، اما ناپلئون به سرعت به عهدنامه خیانت کرد. درقسمتهای پیشین مجموعه «درسهای تاریخ برای سال جهش تولید» درباره ساختار ضعیف تولید کشاورزی که در دوره قاجار به ارث رسید بحث شد. […]
عهدنامه فینکنشتاین بین فتحعلیشاه و ناپلئون امضا شد. تعدادی از نیروهای فرانسوی که اتفاقا دانش چندانی هم نداشتند برای توسعه صنعتی به ایران آمدند، اما ناپلئون به سرعت به عهدنامه خیانت کرد.
درقسمتهای پیشین مجموعه «درسهای تاریخ برای سال جهش تولید» درباره ساختار ضعیف تولید کشاورزی که در دوره قاجار به ارث رسید بحث شد. همچنین اشاره شد که از این دوران ایران از قافله علم و تمدن جهانی عقب افتاد و نتوانست به تولید صنعتی و انباشت سرمایه و در نتیجه قدرت گرفتن سیاسی هرچه بیشتر در جهان دست پیدا کند.
تلاشهای فتحعلیشاه برای یافتن همپیمان نظامی
ایران در زمینه تولید و تجارت و مبادله کالا از جمله عقب افتادهترین کشورها به شمار میرفت. در همین وضعیت جنگهای دوره نخست ایران و روسیه پیش آمد. نیروهای نظامی ایران و عباس میرزا متوجه شدند که از پس ارتش و سلاحهای مدرن روسیه برنخواهند آمد و به همین دلیل نیز فتحعلیشاه پیش از آنکه شکست کامل بخورد تصمیم گرفت تا از میان دول اروپایی برای خود متحدی برگزیند تا نیروهای نظامی ایران ساختاری مدرن به خود بگیرند. بنابراین نخستین قدم برای اصلاح نه برای مساله تولید و تجارت که به دلیل ترس از سلاحهای مدرن برداشته شد.
نخستین پیشنهاد به بریتانیا داده شد، اما این حکومت به روایت منابع تاریخی به دلیل آنکه با روسها پیماننامهای داشت، شرایط سختی را برای قبول پیشنهاد ایران ارائه داد. پس از آن بود که فتحعلیشاه نامههایی را به ناپلئون نوشت. ناپلئون آن دوران توانسته بود خود و کشورش را به عنوان قدرتی جدید میان دول قدرتمندی چون بریتانیا و روسیه، مطرح کند و پادشاه ایران و مشاورانش تلاش کردند تا از این موقعیت برای اصلاح وضعیت نظامی و صنعتی ایران بهره ببرند.
نادانی نسبت به نیروی اصلی تولید کننده این قدرت و ناتوانی نسبت به درک ضرورت ایجاد بستری صنعتی مناسب در ایران، شرایطی فراهم میکرد که گروههای زیادی از قدرتهای سیاسی در ایران تنها به فکر سلاحهای جدید باشندبه عبارتی ظهور ناپلئون به عنوان قدرتی که میتوانست در برابر دو کشور انگلیس و روسیه ابراز وجود کند، شرایطی فراهم کرد که به پشتوانه آن سیاستمداران ایران میتوانستند به فکر استفاده از این موقعیت برای اصلاح ساختار صنعتی – نظامی ایران بیفتند. محسن قانع بصیری در کتاب «تاریخ تحلیلی صنعت در ایران» نوشته است که سیاستمداران ایران نمیدانستند که این قدرت جدید یعنی فرانسه، نیروی خود را از قدرت دیگری اخذ میکند که نظام سرمایه داری جدید هم به پشتوانه صنایع تازه پدید آمده، به وجود آورده بود.
نادانی نسبت به نیروی اصلی تولید کننده این قدرت و ناتوانی نسبت به درک ضرورت ایجاد بستری صنعتی مناسب در ایران، شرایطی فراهم میکرد که گروههای زیادی از قدرتهای سیاسی در ایران تنها به فکر سلاحهای جدید باشند. از همه مهمتر این است که باز به قول زندهیاد قانع بصیری نظام مبادلاتی جهان آن روز به هیچ عنوان تمایلی به انتقال محصولات ویژه حاصل از فناوریهای جدید خود نداشت. اروپا بیشتر به دنبال ایجاد تقاضا برای کالاهای مصرفی جدید خود بود.
تعهدات نظامی فرانسویها
فرانسویها در زمینه تولیدات نظامی در آن دوران نسبتاً پیشرفته بودند. آنها بر اساس مفاد قرارداد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد توپهای جدید تحت عنوان توپهای فاویه کیت، ژنرال گاردان و دو متخصص توپخانه به نامهای ستوان فاویه و روبول را به ایران و اصفهان اعزام کردند تا به کار تولید توپ در این شهر بپردازند. شاید اصفهان به این دلیل انتخاب شده بود که شهری صنعتی بود و از امکانات لازم برای تاسیس کارخانه توپ بهرهمند بود. با این وجود اما ایران در آن زمان نه صاحب کارخانه ذوب فلز بود و نه دارای زرادخانهای که بتواند نیازهایش را تامین کند. توپهایی که ایران در اختیار داشت تماماً وارداتی بودند. با این اوصاف او توانست زرادخانه کاملی بوجود بیاورد و کارخانه ذوب فلز، برجها و دیگر تجهیزات را بسازد و ۵۰ توپ را بر پایه الگوی اروپایی تولید کند.
در ضمن این جریان در پاریس مذاکرات میان ایران و فرانسه برای فروش ۲۰ هزار قبضه تفنگ به ایران، به نتیجه رسید و مورد تایید ناپلئون قرار گرفت. علاوه بر آن سفیر وقت ایران در فرانسه اقداماتی برای جذب برخی از کارشناسان، کارگران فنی و هنرمندان انجام داد و طی نامهای از ناپلئون درخواست کرد که اجازه انتقال آنها به ایران داده شود. در مقابل ورود این تسهیلات ایران به فرانسه مزایای بازرگانی داد و تاجران فرانسوی از معافیت گمرکی برای تجارت با ایران بهرهمند شدند.
به شهادت منابع تاریخی افسر فرانسوی که به ایران آمد، نه آموزش لازم برای ساخت ماشین آلات جدیدی که در اروپا برای کار ساخته بودند، بهره برده بود و نه وسائل و ابزارهای مدرن با خود داشت. او حتی از سادهترین ابزارها نیز محروم بودالبته فرانسویها مشکلات عمدهای هم در زمینه تجارت با شرق داشتند که بیشتر این مشکلات ناشی از این بود که بازرگانان آنها ناتوان از همکاری با یکدیگر بودند. این خود نشانگر ساختار اقتصادِ سیاسی فرانسه نیز بود که در مسائل سیاسی نیروی طبقات متوسط جامعه بیشتر از قدرت سرمایه گذاران صنعتی تاثیرگذار بود. به طوری که به تدریج برای نیروهای سیاسی و حکومتی و حتی برخی از سرمایه گذاران نوظهور داخلی معلوم شد که نمیتوان در درازمدت روی رابطه با فرانسه حساب باز کرد.
گویا محمدرضا بک سفیر ایران در فرانسه از ذکاوت خوبی بهرهمند بود و توانست فرانسوییان را وادار به قبول شروط ایران کند. برای نمونه او توانست فرانسویها را مجاب به فروش کشتی و جنگ افزار فرانسوی به ایران، اعزام مهندسان و قبول امنیت ایرانیان در فرانسه کند. این نشان میدهد که علیرغم ضعف ایران در آن دوران اما قدرت مذاکره و چانه زنی اهل سیاست ایران بالا بود. نکتهای که زندهیاد قانع بصیری به درستی به آن اشاره کرده است. به هر حال عهدنامهای میان ایران و فرانسه به سال ۱۷۱۵ میلادی امضا شد که مقدمه عهدنامه بزرگتری شد که در تاریخ به نام «عهدنامه فینکنشتاین» شهرت دارد. این عهدنامه در لهستان به امضای دو طرف رسید. پس از آن بود که ناپلئون ژنرال کلود ماتیو، کنت دو گاردان را برای اجرای مفاد عهدنامه به ایران فرستاد که در بالا به آن اشاره شد.
مفاد عهدنامه فینکنشتاین
منابعی چون «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر: از آغاز سلطنت قاجاریه تا سرانجام فتحعلی شاه» اشاره کردهاند که بر مبنای این عهدنامه فرانسه متعهد شده بود که جنگ افزار، تعدادی متخصص نظامی توپخانه، مهندس و پیاده نظام و توپخانه، برای آشنایی نیروی نظامی ایران به جنگ افزارهای مدرن در اختیار ایران قرار دهد. در مقابل نیز ایران تضمین داد که کلیه ارتباطات خود با انگلستان را قطع کرده و بلافاصله به این کشور اعلام جنگ دهند. ضمن آنکه کنسولهای انگلیس و بازرگانان این کشور باید سریعاً خاک ایران را ترک میکردند.
این اخراج شامل کارکنان کمپانی هند شرقی در ایران نیز میشد و ایران همچنین باید با نیروهای افغانستانی که در قندهار مشغول جنگ با نیروهای انگلستان بودند سازش کرده و به آنها کمک کند. همه اینها برای این بود که ناپلئون قصد حمله به هند و تسخیر این کشور را داشت. عهدنامه پس از امضای فتحعلیشاه به مراحل اجرایی رسید و آن دسته از نظامیان فرانسوی که به ایران آمدند به سرعت و با تعهد کار خود را آغاز کردند، هرچند که در دانش آنها اما و اگرهایی وجود داشت و البته کارشان مطلوب سیاستمداران فرانسوی نبود.
افسرانی به نامهای وردیه و لامی فنون تازه رزمی و کار با سلاحهای آتشین را به ایرانیان آموزش دادند و اشاره شد که فاویه و روبول هم به اصفهان رفتند تا مقدمات تاسیس یک کارخانه تولید توپ (ریختهگری در اندازه بزرگ صنعتی) را فراهم آورند. فاویه قورخانهای مجهز در اصفهان پدید آورد و فتحعلیشاه به او نشان درجه دو شیر و خورشید داد. همچنین ایرانیان از فرانسویها تقاضا کردند که متخصصانی در زمینههای تولید منسوجات، چاپ، شیشه، ساعت سازی و… نیز به ایران بیایند.
کل ظرفیت تجربی فاویه عبارت بود از مقدار کار روی چوب (نجاری) که در دوران کودکی انجام داده بود و همچنین مدتی را نیز در استانبول به توپخانه عثمانی رفته بود و با شرایط کار توپ ریزی آشنا شداما فرانسویها سیاست پایداری نداشته و به سرعت با روسها کنار آمدند و به مفاد عهدنامه خیانت کردند. با این اوصاف همین مدت اندک هم تاثیرات مهمی در ایران گذاشت. درجات نظامی جدید از آن دوران معمول شد تفنگها و فشنگهایی نیز در ایران از روی نمونههای فرانسوی تولید شد و حتی نخستین نقشه برداری مدرن از راههای ایران نیز توسط این نیروهای فرانسوی صورت گرفت و دلیل آن هم البته تهیه نقشه حمله ناپلئون به هند بود.
دانش اندک متخصص نظامی فرانسوی
فاویه افسری بود که در گروه ژنرال گاردان مامور ساخت کارخانه اسلحه سازی در اصفهان شد که در بالا به آن اشاره کردیم. در ابتدای ورود او به اصفهان کاروانسرایی را در اختیارش گذاشتند و به وی اختیارات تام دادند تا گروه کارگران را خود انتخاب کند. اما مهم این است که به شهادت منابع تاریخی او نه آموزش لازم برای ساخت ماشین آلات جدیدی که در اروپا برای کار ساخته بودند، بهره برده بود و نه وسائل و ابزارهای مدرن با خود داشت. او حتی از سادهترین ابزارها نیز محروم بود.
کارگرانی هم که با وی کار میکردند ناآزموده بودند و کار با آهن را هم نمیدانستند. بنابراین فاویه باید هم خود نقش رییس شرکت، هم مدیر تولید و هم نقش کارگر فنی را ایفا میکرد. در کتاب «تاریخ تحلیلی صنعت در ایران» اشاره شده که کل ظرفیت تجربی فاویه عبارت بود از مقدار کار روی چوب (نجاری) که در دوران کودکی انجام داده بود و همچنین مدتی را نیز در استانبول به توپخانه عثمانی رفته بود و با شرایط کار توپ ریزی آشنا شد. او توانسته بود به کتابهایی نیز در استانبول در زمینه توپ ریزی دست پیدا کرده و مطالعه کند.
او اما علیرغم مسئولان فرانسوی خود تعهد داشت و خود کارهای قالب ریزی توپ، ساخت پایه و صندوق و حتی بنای ساختمانهای مورد نیازش را انجام داد. به عبارتی فاویه خود دانش چندانی نداشت اما در ایران تجربه اندوزی کرد. او توانست خطر کند و تجربه کند و ضمن مجهز کردن خود به دانشهای نظامی، برای ایران نیز فوایدی داشته باشد.
عهدنامه فینکنشتاین فواید اندکی برای ایران داشت و بر مبنای آن قدمهای کمی برای صنعتی شدن ایران برداشته شد. اما فواید این عهدنامه برای امروز ما بسیار بیشتر است. مطالعه این عهدنامه و وضعیت آن دوران، خیانتی که ناپلئون به عهدنامه کرد و در نهایت نزدیکی این کشور با روسیه، باعث شد دست ایران خالی بماند و شکستهای بعدی در نبرد با روسیه به ایران وارد آید. درسهای تاریخی این عهدنامه برای امروز و هنگام بستن قراردادهای تجاری با غربیها بسیار مهم است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید