اخبار داغ

ماجرای شهادت یک دانشجوی بسیجی

در منطقه عملیاتی پاسگاه زید بعد از جواب دادن به تک‌های عراق درحالی‌که کاملاً خسته و دچار شیمیایی شده بود در سوله رفته و مشغول خواندن قرآن توجیبی‌اش می‌شود که ناگهان خمپاره از سوراخ هواکش وارد سوله شد و او و دوستانش را در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل کرد. به گزارش ایسنا، […]

اشتراک گذاری
06 آذر 1399
97 بازدید
کد مطلب : 11102

در منطقه عملیاتی پاسگاه زید بعد از جواب دادن به تک‌های عراق درحالی‌که کاملاً خسته و دچار شیمیایی شده بود در سوله رفته و مشغول خواندن قرآن توجیبی‌اش می‌شود که ناگهان خمپاره از سوراخ هواکش وارد سوله شد و او و دوستانش را در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل کرد.

به گزارش ایسنا، مجید معززی رنگرزان در خرداد ۱۳۴۶ مصادف با اربعین حسینی به دنیا آمد. پس از ۱۰ روز، او را به حرم حضرت عبدالعظیم بردند و از خدا خواستند که مجید انسانی شایسته و عاقل و فرزانه باشد. پنج سال دبستان را با معدل ۲۰ سپری کرد. دوران راهنمایی را نیز مانند قبل به‌خوبی پشت سر گذاشت به‌طوری‌که در منطقه ورامین و شمال ورامین در امتحانات نهایی سال سوم رتبه اول  برای او شد. دیپلم خود را در دبیرستان ابوریحان منطقه ۱۴ گرفت و خود را برای کنکور آماده کرد.

مجید پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۶۱ در کتابخانه انجمن اسلامی قیام دشت در واحد فرهنگی آموزش و فعالیت کرد و در بسیج سپاه پاسداران پایگاه شهید بهشتی نیز به حراست از انقلابپزداخت. همچنین در ستاد پشتیبانی جنگ در جهاد سازندگی در امر جمع‌آوری کمک‌های مردمی و هدایت آن به‌سوی جبهه‌های نبرد فعالیت داشت.

پذیرش در دانشگاه

پس از اخذ دیپلم در کنکور شرکت کرد و سال ۱۳۶۴ در رشته برق دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی قبول شد. در زمان دانشجویی هم دست از فعالیت و خدمت برنداشت و رفتن به جبهه را مقدم بر تحصیل می‌دانست. ۶۵/۱۲/۲۳ از سوی بسیج تهران به مناطق عملیاتی اعزام شد و برای امتحانات ترمی دانشگاه به دانشگاه اهواز رفت و بعد از سه ماه به تهران بازگشت و به تحصیل ادامه داد تا این‌که در تاریخ ۶۷/۱/۲۳ برای آموزش به پادگان اعزام شد و بعد از ۴۵ روزبه جبهه غرب در شاخ شمیران رفت که در آنجا در همراه با گردان «علقمه» شکست سختی به دشمن تحمیل کردند.

مجروحیت و شهادت

به خاطر رشادت و دلیری این گردان، به آن‌ها ۷ روز تشویقی و ۱۰ روز مرخصی داده شد و او ۱۷ روزبه مرخصی آمد در حالی که دو ترکش سطحی خورده بود. بعد از اتمام مرخصی به جبهه جنوب عازم شد. سرانجام در آخرین حملات عراق در تاریخ ۶۷/۵/۱۵ در منطقه عملیاتی پاسگاه زید بعد از جواب دادن به تک‌های عراق درحالی‌که کاملاً خسته و دچار حملات شیمیایی شده بود در سوله رفته و مشغول خواندن قرآن توجیبی‌اش می‌شود که ناگهان خمپاره از سوراخ هواکش وارد سوله شده و او و دوستانش را در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل کرد.

وصیتنامه

این دانشجوی شهید در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است:«پدر و مادر عزیز و ارجمندم از اینکه شما در این لحظات که می‌بایست پشتیبان شما در زندگی باشم تنها گذاردم عذر می‌خواهم و حقیقت مرا ببخشید که فرزند خوبی برایتان نبودم. می‌دانم که خودتان درک کرده‌اید که من آگاهانه و با روی گشاده قدم در این راه نهادم و هیچ ترسی از مرگ در راه خدا ندارم و خدا شاهد است اکنون‌ که عازم خط مقدم هستم ترسی ندارم که هیچ بلکه هیجانی زائدالوصف درونم موج می‌زند.

من دانشجو بودم و می‌توانستم در راه دیگر به کشور خود خدمت کنم اما این را بدانید که هیچ خدمتی بالاتر از جهاد در راه خدا و هیچ نیکی بالاتر از شهادت نیست. از برادران و خواهرانم نیز طلب مغفرت می‌کنم و امیدوارم که در زندگی هراندازه که آنان را اذیت و یا ناراحت کرده‌ام مرا ببخشند و همین‌طور از دیگر دوستان و آشنایان برایم طلب حلالیت کنید. راه اسلام و خدا را هیچ‌گاه رها نکنید و امام را تنها نگذارید.»

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *