کتاب ” اصول و مبانی مدیریت و سر پرستی ” به قلم “آقای سید فخرالدین طاهر زاده موسویان ” و “خانم متینه مقدم”
بخشی از کتاب ” اصول و مبانی مدیریت و سر پرستی ” را می خوانیم: ریچارد آل. دفت سازمان را اینگونه تعریف میکند: سازمان نهادی است اجتماعی که دارای هدف باشد و سیستمی که به سبب داشتن یک ساختار آگاهانه فعّالیّتهای خاصّی را انجام میدهد و دارای مرزهایی شناختهشده است. اسکات در سال ۱۹۶۴ تعریفی نسبتاً کلاسیک از سازمان […]
بخشی از کتاب ” اصول و مبانی مدیریت و سر پرستی ” را می خوانیم:
ریچارد آل. دفت سازمان را اینگونه تعریف میکند: سازمان نهادی است اجتماعی که دارای هدف باشد و سیستمی که به سبب داشتن یک ساختار آگاهانه فعّالیّتهای خاصّی را انجام میدهد و دارای مرزهایی شناختهشده است.
اسکات در سال ۱۹۶۴ تعریفی نسبتاً کلاسیک از سازمان ارائه کرده است او بیان میکند:«سازمانها مجموعههایی هستند که به دنبال اهداف نسبتاً خاصی بر یک پایه تقریباً مستمر بنا شدهاند»
برعکس، ویک از اصطلاح سازمان اجتناب میکند و اصطلاح سازماندهی را به کار میبرد و بیان میکند :«یک مفهوم مفید باید توجّه ما را به ماهیّت انعطاف پذیر برای سازماندهی معطوف دارد»
تالکوت پارسونز، در کتاب ساختار و فرآیند در جوامع مدرن، میگوید: سازمان، واحدی اجتماعیست که عامدانه ساخته و بازسازی شود تا حصول به اهدافی مشخّص، ممکن شود.
به طور کل یک سازمان، نهادی اجتماعی است که هدف مشخصی را تعقیب میکند.به عبارت بهتر ،سیستمی است با مرزهای معیّن که به سبب داشتن ساختاری آگاهانه، فعّالیّت هایی را انجام میدهد.
همچنان که ازتعریف فوق برمی آید ،چهاررکن اساسی دراین تعریف لحاظ شده است که عبارتند از:
– نهاد اجتماعی به معنی آن که ازمردم وگروه های اجتماعی تشکیل میشود.
– هدفمندی،به معنی وجود مأموریت ورسالت مشخص
– ساختارآگاهانه، به معنی وجود ارتباط وهماهنگی مشخص بین دوایر وبخش های سازمان
– مرزهای سازمان که تعیین کنندهی عوامل درونی وبیرونی سازمان هستند.رسالت یک سازمان علّت وجودی وعامل اصلی تأسیس آن است.درواقع،بیانگر ماهیت ،فلسفه وجودی واهداف سازمان است.امروزه سازمانهای بسیاری با رسالت واهداف متفاوت شکل میگیرند.ظهورسازمان ها وگسترش روزافزون، ازویژگی های مهم تمدّن بشری است.
در طول سال های اخیر تأثیر علوم رفتاری بر مطالعه رفتار انسان در کار موجب شده است که تئوری سازمان بر تئوری مدیریت صرف تسلّط یابد. مدیریت دیگر بهعنوان تنها عامل کنترل کار در سازمانها تلقّی نمیشود، بلکه بیشترین قسمت این نقش بر عهده کارکرد سازمان است. این وظیفه باید با در نظر گرفتن توازن متناسب بین فشارهای متنوّع و اغلب متّضاد کار در سازمان سازگاری یابد تا تغییر مقاصد سازمانی را تعریف و اجرا نماید.
اندیشمندی به نام چارلز هندی در کتاب «درک سازمانها» این رابطه را بسیار ماهرانه خلاصه نموده است و عنوان مینماید که متغیّرهای عمدهای که مدیر باید با آنها کار کند عبارتنداز: 1)انسانها 2)کار و ساختار 3)سیستمها و دستورالعملها.
البته نمیتوان بهصورت مجزّا به هریک از این متغیّرها پرداخت، بلکه باید آنها را در چهارچوب محیط، تجزیهوتحلیل و ارزیابی نمود و به نظر وی محیط شامل۳ جزء است: ۱)هدفهای سازمان 2)تکنولوژی موجود 3)فرهنگ سازمان.
این ۶ عامل باهم در تعامل هستند و تغییر در یکی از آنها باعث تغییر در سایر عوامل خواهد شد.
کتاب “اصول و مبانی مدیریت و سر پرستی” به قلم “آقای سید فخرالدین طاهر زاده موسویان ” و “خانم متینه مقدم“
دیدگاهتان را بنویسید