وظیفه رهبر ارکستر فقط تکان دادن چوب رهبری نیست!
نصیر حیدریان درباره وظیفه رهبر ارکستر میگوید: «وظیفه رهبر ارکستر تنها این نیست که چوب رهبری را تکان دهد و یک کنسرت خوب روی صحنه ببرد و برود. وظیفه اول رهبر بالا بردن سطح ارکستر است. باید برنامهای طولانی مدت برای تربیت رهبرهای خوب در ایران تنظیم شود که این افراد در آینده بتوانند با […]
نصیر حیدریان درباره وظیفه رهبر ارکستر میگوید: «وظیفه رهبر ارکستر تنها این نیست که چوب رهبری را تکان دهد و یک کنسرت خوب روی صحنه ببرد و برود. وظیفه اول رهبر بالا بردن سطح ارکستر است. باید برنامهای طولانی مدت برای تربیت رهبرهای خوب در ایران تنظیم شود که این افراد در آینده بتوانند با ارکسترها کار کنند و صدا دهندگی آنها را درست کنند.»
به گزارش ایسنا، ارکستر سمفونیک تهران که پیش از شیوع ویروس کرونا در کشور، حواشی مختلفی را پشت سر گذاشته بود، در اسفند ماه و با شیوع این ویروس کلیه فعالیتهایش تعطیل شد تا شرایط جدیدی را تجربه کند.
در حال حاضر این ارکستر رهبر مشخصی ندارد و در چنین شرایطی سوالاتی از این دست مطرح میشود که برنامه بنیاد رودکی برای این ارکستر چه خواهد بود؟ آیا قرار است این ارکستر باز هم با یک رهبر دائم به کار خود ادامه دهد و یا از رهبرهای مهمان برای ادامه فعالیت آن استفاده خواهد شد؟ در صورتی که قرار باشد از رهبرهای مهمان و یا رهبر ثابت برای ادامه فعالیتهای این ارکستر استفاده شود، این بار چه رهبر یا رهبرهایی و در چه سطح و تجربهای بهتر است در این ارکستر حضور پیدا کنند که کمکی به بهبود سطح ارکستر شود؟
در نهایت با وجود اعلام رسمی نشدن برنامه بنیاد رودکی برای فصلهای کاری آینده این ارکستر، خبرنگار ایسنا در گفتوگویی با نصیر حیدریان ـ رهبر ارکستر و استاد دانشگاه ـ این موضوع را از دید او بررسی کرده است تا شاید بتوان راهحلهایی را با توجه به تجربیات این رهبر برای بهبود وضعیت ارکستر مطرح کرد.
حیدریان که از ابتدای آغاز صحبتهای خود سعی میکند مسائل را به صورت ریشهای بررسی کند، در ابتدا به بحث تحصیلات نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران میپردازد و به ایسنا میگوید: باید دید که نوازندگان ارکستر سمفونیک از چه دانشگاه یا هنرستانی وارد ارکستر میشوند و تحصیلات آنها از کجاست؛ البته اکثر نوازندگان ارکستر سمفونیک در دانشگاهها و هنرستانیهای ایران آموزش موسیقی دیدهاند.
او ادامه میدهد: در اروپا ممکن است در هر ۵۰ یا ۱۰۰ سال، یک سولیست از هر دانشگاه موسیقی فارغالتحصیل شود. مثلا دانشگاه موسیقی وین که اخیرا بهترین دانشگاه موسیقی جهان هم شناخته شده است، شاید در هر ۵۰ تا ۱۰۰ سال یک سولیست درجه یک مانند یهودی منوهین، لانگ لانگ، پلاسیدو دومینگو از آن فارغ التحصیل شود. در اروپا به این مسئله آگاه شدهاند که نوازندگان ارکستر باید در دانشگاهها و هنرستانهای موسیقی، رشته نوازندگی ارکستر را تحصیل کنند؛ مثلا در دانشگاههای موسیقی گراتس که در آنجا تدریس میکنم، استادان دانشجویان را برای حضور در ارکستر تربیت میکنند؛ به گونهای که واحدهای درسی و قطعاتی که دانشجویان در مدت تحصیل تمرین میکنند، قطعاتی است که در ارکسترها نواخته میشود. در نتیجه زمانی که تحصیلاتشان تمام میشود و وارد ارکستر میشوند، میدانند که چگونه باید همنوازی کنند و نیازی ندارند که تازه در ارکستر همنوازی را یاد بگیرند.
نوازندگان ایرانی برای همنوازی در ارکستر آموزش نمیبینند
حیدریان بیان میکند: اگر بخواهیم، میتوانیم ارکستر استاندارد جهانی داشته باشیم؛ زیرا فرهنگ ما خیلی غنی است و مردم ایران در موسیقی بعد از حوزه شعر بسیار بااستعداد هستند. ولی به دلیل سیستمی که در هنرستانها و دانشگاههای موسیقی وجود دارد، در تربیت نوازندههای ارکستر کم کاری شده است؛ مثلا ارکستر موسیقی دانشگاه گراتس در سال، پنج کنسرت رسمی و دو اوپرا با رهبرهای خوب برگزار میکند. این امر برای این است که نوازندهها در همان ابتدا که تحصیل را شروع میکنند همنوازی در ارکستر را یاد بگیرند.
او ادامه میدهد: ولی از آنجا که این سیستم را در دانشگاههای موسیقی ایران نداریم، نمیتوانیم مشکلات ارکستر سمفونیک را حل کنیم؛ زیرا تازه باید به بعضی از نوازندهها گفت که چگونه در ارکستر با هم کوک کنند و همدیگر را بشنوند، ولی این کار رهبر ارکستر نیست بلکه کار او این است که ارکستر را نظم ببخشد و زیبایی موسیقایی را از ارکستر بیرون بکشد. در نتیجه در ایران نمیتوان مشکلات ارکستر سمفونیک را فقط با رهبر حل کرد، بلکه تمام هنرجویانی که در هنرستانها و دانشگاهها تحصیل میکنند، باید با همنوازی در ارکستر آشنا شوند، به گونهای که این مراکز حتما ارکستر داشته باشند حتی اگر کوچک باشند.
حیدریان تصریح میکند: ارکستر باید در یک سطح قابل قبول باشد؛ بهگونهای که نوازنده خودش باید تکنیک لازم و رپراتوار داشته باشد و رهبر برای هر کنسرت کمک کند که قطعه مورد نظر به زیباترین شکل ممکن اجرا شود. همیشه به دانشجویان میگویم که باید با مرسدس بنز سالم بیایند نه ماشینی که هر پیچ آن را سفت کنی از طرف دیگر در برود.
ارکستر سمفونیک ایران در رده «سی»
او درباره سطح ارکستر سمفونیک تهران اظهار میکند: در دنیا ارکسترهای «B»، «A» و «C» داریم؛ یعنی ارکسترهای تاپ دنیا مانند ارکستر سمفونیک رویال، ارکستر سانفرانسیسکو یا ارکستر فیلارمونیک وین که شاید تعداد آنها به انگشتان دست میرسد بهترین نوازندگان را دارند. ارکسترهای «B» نیز سطح کمی پایینتر و دستمزد و بودجه کمتری دارند. ارکستر سمفونیک تهران در سطح «C» است. بار آخری که در ایران اجرا داشتم با اعضای نوازنده در این زمینه صحبت کردم که گویا به غلط به آنها گفته بودند که در سطح جهانی ساز میزنند. در ایران نوازندگان خیلی خوبی داریم که چند باری که در آنجا اجرا داشتم از سطح نوازندگان تعجب کردم. نوازندگانی در ارکستر سمفونیک تهران داریم که اگر زودتر از ایران رفته بودند میتوانستند در بهترین ارکسترهای «B» دنیا ساز بزنند با اینکه در خارج از کشور هم تحصیل نکردهاند.
این رهبر ارکستر ادامه میدهد: اگر نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران از همان ابتدا در دانشگاهها و هنرستانها با نوازندگی ارکستر آشنا میشدند اکنون این ارکستر در سطح «B» بود. ولی اکثر نوازندگان ارکسترهای سمفونیک و ملی، ساز زدن برای ارکستر را با آغاز کار در این ارکسترها یاد گرفتهاند.
چرا ارکستر سمفونیک نتوانسته به سطح «B» جهانی برسد؟
نصیر حیدریان پاسخ میدهد: مقصر این امر نوازندگان نیستند، مقصر آن رهبرهای ارکستر هستند؛ زیرا با توجه به تجربههای کنسرتهایی که با ارکستر داشتهام، نوازندگان پتانسیل این امر را دارند. بعضی از نوازندگان میگویند که دوران فرهاد مشکات (رهبر ارکستر و آهنگساز)، دوران طلایی ارکستر سمفونیک تهران بود. ولی در آن زمان ۹۰ درصد از اعضای ارکستر سمفونیک خارجی بودند که وقتی خود من وارد ارکستر شدم، استاد ترومبونم خارجی بود؛ البته هر سه استاد ساز ترومبون مجارستانی بودند که واقعا در کار خود درجه یک بودند؛ به گونهای که وقتی از ایران به دانشگاه موسیقی وین رفتم و برای ساز ترومبون آزمون دادم و قبول شدم، از من پرسیدند که کجا نواختن ترومبون را آموختهام که گفتم ایران. تعجب کردند و استاد ترومبون آنجا از من پرسید نام استاد ترومبونم چه بود؟ که وقتی نام استادم را گفتم از اینکه در ایران درس میداده است تعجب کردند.
او ادامه میدهد: زمانی که ۹۰ درصد از نوازندگان ارکستر، نوازندگان خوب خارجی بودند، نمیتوان قبول کرد که دوران طلایی ارکستر سمفونیک تهران در زمان آقای مشکات بود. بعد از اینکه در سال ۵۷ نوازندگان خارجی رفتند، در ارکستر سمفونیک تنها ۲۰ نوازنده ایرانی باقی ماندند و اصلا نوازندهای نبود. ولی اکنون میتوانیم سر خود را بالا بگیریم؛ زیرا سه ارکستر سمفونیک، ملی، صداوسیما و تعداد زیادی ارکسترهای کوچک و بزرگ دیگر داریم. چرا باید این ارکسترها را با نوازندگان درجه یک اروپایی که آن موقع در ارکستر ساز میزدند مقایسه کنیم؟ زمانی که نام ارکستر، سمفونیک تهران است، پس بیشتر نوازندگان آن باید ایرانی باشند؛ البته ایرادی ندارد اگر همین الان دولت از نوازندگان خارجی استفاده کند؛ زیرا اطلاعات جدید به نوازندگان ما اضافه خواهند کرد ولی مقایسه کردن آن غلط است. تا جایی که میدانم کلیه نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران در ایران تحصیل کردهاند.
رهبر ارکستر تربیت نکردهایم
حیدریان علت بالا نرفتن سطح ارکستر را رهبران ارکستری برشمرد که تا کنون در این ارکستر رهبری کردهاند و میگوید: قبل از انقلاب و بعد از آن در زمینه تربیت رهبری ارکستر هیچ کاری انجام ندادهایم؛ یعنی دانشگاه یا هنرستانی نداشتیم که شاگرد رهبری ارکستر تربیت کند. زمانی که استادی را برای پیانو تربیت میکنیم، بعدا میتواند پیانو را تدریس کند. ارکسترها را هم رهبرها تربیت میکنند ولی ما در این زمینه به هیچ عنوان کار نکردهایم. به ارکسترها فکر میکنیم ولی به اینکه چه کسی میتواند ارکسترهای ایران را درست کند، فکر نمیکنیم. همیشه دغدغه این را داریم که اگر فلان رهبر از ارکستر برود چه کسی را جایگزین او کنیم؟ البته دو یا سه رهبر آخر ارکستر سمفونیک ساکن ایران نبودند. ولی اگر همین اکنون بخواهند برای چهار روز دیگر سمفونی چایکوفسکی را با ارکستر فیلارمونیک گراتس اجرا کنند و به دنبال رهبر بگردند، میتوانند در اتریش حداقل ۲۰ یا ۳۰ رهبر برای اجرا پیدا کنند.
او ادامه میدهد: در دانشگاهی که تدریس میکنم، ۲۳ نفر برای رهبری ارکستر درس میخوانند و ۲۵ نفر رهبر کُر هستند که در عرض شش سال یاد میگیرند چگونه بتوانند ارکستر سازی کنند. مانند مربی فوتبال که بتواند از پتانسیل بازیکنان استفاده کند و تیم را به سطح جهانی برساند. رهبران ارکستر هستند که باید سطح ارکستر را از «C» به «B» و از «B» به «A» برسانند و اگر سطح آن «A» است نگذارند به «B» سقوط کند.
این رهبر ارکستر اضافه میکند: باید رهبرهای خوبی تربیت شوند که بتوانند با ارکسترها کار کنند و صدادهندگی ارکستر را درست کنند. ارکسترها که خودشان نمیتوانند صدادهندگی را درست کنند. این کار رهبر است. رهبر باید بتواند زیبایی قطعات را بیرون بیاورد و سطح موسیقایی را بالا ببرد. مثلا در کنسرت من، سمفونی فلیکس مندلسون در ایران به خوبی اجرا شد. این اتفاق مانند کاشتن یک گل سرخ زیبا بود ولی یک گل سرخ بعد از مدتی خشک میشود؛ به همین دلیل باید درختی بکاریم که تا ۲۰۰ سال بعد برای نسلهای آینده میوه بدهد.
ارکستر سمفونیک تهران و رهبرهای مهمان
این موزیسین درباره استفاده از رهبرهای مهمان به جای رهبر دائم برای ارکستر سمفونیک تهران به ایسنا میگوید: تعریف رهبری ارکستر باید در ایران مشخص شود؛ زیرا هنوز در ایران اینکه رهبر ارکستر کیست و چیست، مشخص نشده است، حتی با وجود رهبرهایی که به ایران آمده و رفتهاند؛ البته بیشتر این رهبرها به سود خودشان فکر کردهاند تا اینکه بیایند و ریشهیابی کنند. وظیفه رهبر این نیست که تنها چوب رهبری را تکان دهد و یک کنسرت خوب اجرا کند و برود. این کافی نیست. وظیفه اول رهبر این است که سطح ارکستر را بالا ببرد.
او ادامه میدهد: وقتی در ایران کیروش را برای مربیگری تیم ملی آوردیم، انتظار داشتیم که تیم ملی را به جام جهانی وارد کند و دو بار هم این کار را کرد، درواقع آن انتظاری که از او داشتند انجام داد، ولی اگر کسی این انتظار را داشت که ایشان بیاید و به یک باره ایران را قهرمان جام جهانی کند، انتظار غلطی بود.
کسی که برای رهبری ارکستر سمفونیک میآید، باید نوازندگان ارکستر را از لحاظ وضعیت مالی، طرز زندگی، از لحاظ روانشناسی، سازهایی که استفاده میشود، وضعیت آکادمیک، رهبرهای قبلی و … بررسی کند. متأسفانه یکی از ایرادهای ما این است که بچه را با گهواره دور میاندازیم، ولی اگر گهواره خراب شده باید گهواره را کنار بگذاریم.
حقوق پایین نوازندگان، مانعی برای پیشرفت
حیدریان همچنین درباره تأثیر درآمد نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران بر کار آنها میگوید: اگر حقوقی که نوازندگان ارکسترهای «C» اروپا میگرفتند، اعضای ارکستر سمفونیک تهران هم میگرفتند، بیشتر میتوانستند وقت برای تمرین بگذارند و دیگر به این فکر نمیکردند که وقتی تمرینشان در ارکستر تمام شد برای تدریس و یا ساخت پروژههای استودیویی بروند تا بتوانند خرج زندگی خود را دربیاورند. زمانی که با اپرای گراتس کار میکردم نوازندگان میگفتند که صبح سه ساعت در گروه تمرین میکنند، به خانه میروند نهار خود را میخورند، یک ساعت استراحت میکنند، دوباره دو ساعت تمرین میکنند، قدمی میزنند و شب سر کنسرت حاضر میشوند؛ در واقع دغدغه این را نداشتند که بعد از کار خود به کجا بروند و کمبود هزینههای خود را جبران کنند.
او ادامه میدهد: باید زمان بگذاریم که تمامی این مشکلات را به نوبت حل کنیم تا زمانی که بتوانیم یک ارکستر خوب در سطح جهانی داشته باشیم. ارکستر سمفونیک تهران یک سرمایه ملی است. رهبر ارکستر آن باید زیر ذرهبین انتخاب شود. ارکسترهای ما باید به درستی بنوازند، درواقع اول باید یک شعر سعدی را درست بخوانیم و به درستی عبارات آن را تلفظ کنیم. اگر یک خارجی به ایران بیاید و حتی ۱۰ سال هم بماند و یک شعر از سعدی بخواند، میفهمیم که ایرانی نیست و مدام باید او را تصحیح کنیم. در موسیقی نیز به همین صورت است؛ زمانی که ارکستر سمفونیک تهران در حال نواختن آثار باروک است، باید صدادهندگی و تلفظ باروک داشته باشد.
«مثلا اگر یکی از آثار هایدن، موتسارت و بتهوون که سبکشان کلاسیک است را مینوازیم باید بدانیم که با سبک باروک تفاوت زیادی دارد. باید رهبرهایی انتخاب کنیم که این تفاوتها را درک کنند و به نوازندگان آموزش دهد. رهبرهایی که انتخاب میشوند باید تحصیلات آکادمیک و تجربه بالا داشته باشند.»
حیدریان اضافه میکند: یک بار ارکستر سمفونیک تهران به یکی از شهرهای اروپا رفته بود و نوازندگان در حال نواختن یکی از قطعات آهنگسازان آنجا بودهاند که خانمی متوجه میشود اثر در حال اجرا لهجه آهنگساز آن کشور را ندارد؛ به همین دلیل باید رهبرانی را انتخاب کنیم که اگر مثلا اثری از چایکوفسکی رهبری میکنند، احساس مالیخولیایی زبان موسیقی روسی را از نوازندگان ارکستر سمفونیک بیرون بکشد.
از او سوال میکنیم آیا در بین رهبرهای ایرانی کسی برای حضور به عنوان رهبر دائم مناسب هست؟ پاسخ میدهد: باید نتیجه کار آنها را نگاه کرد. باید دید آیا بهگونهای بوده که ۵۰ سال دیگر هم بتوان از آن استفاده کرد و یا باید از نو شروع کرد؟ اکنون وقتش رسیده که شروع کنیم درختی بکاریم که همه مواردی که گفتیم در ریشههای آن باشد. باید از همین اکنون رهبرهای مهمان مناسب انتخاب کنیم تا زمانی که بتوانیم برای شش سال آینده چند رهبر خوب در سطح استاندارد جهانی تربیت کنیم.
ادامه میدهد: بهتر است در حال حاضر از رهبرهای مهمان خوب ایرانی و هم از رهبرهای خارجی استفاده کرد. اکثر رهبرهای ایرانی در ارکستر حضور داشتهاند، باید دید اگر کارشان خوب بوده پس دوباره از آنها دعوت شود. بهترین ارکستر دنیا که ارکستر فیلارمونیک وین است و هر رهبر بزرگی مانند ریکاردو موتی، کلودیو آبادو، دانیل بارنبویم آرزو دارند هنوز با آن کنسرت بدهند، سالهاست که رهبر دائمی ندارد و همیشه بهترین رهبرهای مهمان آن ارکستر را رهبری میکنند؛ البته زمانی که تصمیم میگیریم با رهبرهای مهمان ارکستر را جلو ببریم، نباید بین برنامهها وقفه ایجاد شود و مثلا اگر من دو هفته به ایران بیایم، رهبر بعدی باید بلافاصله بعد از کنسرت من در تهران حاضر باشد.
نقش اهالی رسانه در پیشرفت سطح مخاطبان ارکسترهای سمفونیک
او در پایان میگوید: اهالی رسانه و روزنامهنگاران در پیشرفت سطح مخاطبان ارکسترها نقش خیلی بزرگی دارند. در اتریش وقتی یک روزنامهنگار برای اجرای یک برنامه میآید حرف حق و درست را میزند و مثلا چون ارتباط خوبی با فلان رهبر دارند از اجرای او تعریف نمیکنند. نقدی میکنند که حقیقت داشته باشد و اجرا هر نقصی که داشته باشد، ذکر میکنند. این نقدهای تکنیکی باعث شده که مخاطبان بیدار شوند و برای هر چیزی دست نزنند. روزنامه نگاران میتوانند سطح شنوایی مخاطبان را بالا ببرند، چون مخاطبان بیشتر از آنها میتوانند درباره کیفیت اجرا بشنوند.
انتهای پیام
دیدگاهتان را بنویسید